408 ـ بهترين درسها از سليمان نبى - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

408 ـ بهترين درسها از سليمان نبى

سليمان نبى ـ كه خداوند بزرگ در قرآن مجيد در سوره نمل از حشمت و جلالش خبر مى‏دهد ـ سراسر زندگى پر فيضش براى هر انسانى بهترين درس است .

اما با همه بزرگى و عظمتش با دست خود گندم يا جو مى‏كوبيد و از آن نان به دست آورده و مى‏خورد و هرگز علاقه نداشت از بيت‏المال و يا زحمات ديگران ارتزاق كند .

لباس آن حضرت در عين اين كه بر اريكه سلطنت فلسطين تكيه داشت از مو بود و به دست خويش روزى يك قطعه حصير كوچك مى‏بافت و آن را مى‏فروخته و از وجه آن براى خود و عيالش تهيه روزى مى‏كرد ، چون شب فرا مى‏رسيد به محراب عبادت مى‏رفت و تا صبح به تضرع و زارى به پيشگاه حق اشتغال داشت ، حكومت را فقط براى دعوت به خداپرستى و خدمت به خلق مى‏خواست و علاقه داشت بنى آدم از روش او درس گرفته و پا به پاى او تا رسيدن به مقام قرب حركت كنند[421] .

409 ـ بهترين روز ، ماه و عمل كدامند ؟

از ابن عباس پرسيدند :

بهترين روزها و بهترين ماه‏ها و بهترين اعمال كدام است ؟ پاسخ داد : بهترين روزها روز جمعه و بهترين ماه‏ها ماه رمضان ، وبهترين اعمال نمازهاى پنج‏گانه است آن هم به وقت .

چون اين مسائل به اميرالمؤمنين عليه‏السلام رسيد فرمود : اگر از علما و حكماى مشرق و مغرب اين سؤالات مى‏شد غير اين جواب نمى‏گفتند ، اما جواب من اين است :

بهترين عمل عملى است كه خداوند بپذيرد و بهترين ماه‏ها ماهى است كه در آن توبه كنى و بهترين روزها ، روزى است كه مؤمن از دنيا خارج شوى[422] .

410 ـ اينان اولياى حقند

حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند :

قيامت در اطراف عرش براى عدّه‏اى كرسى‏ها گذاشته مى‏شود كه رويشان چون ماه شب چهارده است ، مردم در فزعند آنان راحتند ، خلق در وحشتند آنان در امانند ، اينان اولياى حقند كه خوف و حزن ندارند ، پرسيدند : يا رسول اللّه ! اين‏ها چه كسانى هستند ؟

فرمود : آنان كه در راه خدا دوستى داشتند ![423]

411 ـ فقط به خاطر خدا

مردى دوستش را براى خدا ملاقات كرد ، خدا ملكى را در راه او قرار داد ، از او پرسيد :

كجا بودى ؟ گفت : به زيارت برادرم رفته بودم ، پرسيد : به خاطر حاجتى ؟ گفت : نه ، گفت : قوم و خويش بودى ؟ گفت : نه ، گفت : چيزى نزد او داشتى ؟ گفت : نه ، گفت : پس براى چه به ديدار او شتافتى ؟ گفت : فقط به خاطر خدا ، گفت : اى مرد !

خداوند مرا فرستاده كه به تو بگويم خدا به خاطر اين گونه دوستى تو را دوست دارد و بهشت را براى تو واجب كرد[424] .

412 ـ با كه معاشرت كنيم ؟

عيسى فرمود : با دشمنى با اهل معصيت خود را محبوب خدا كنيد و با دورى از آنان خويش را به خدا نزديك كنيد و با خشم با آنان رضاى خدا را بجوييد ، گفتند :

/ 380