با كسانى كه صبح و شام ، پروردگارشان را مىخوانند در حالى كه همواره خشنودى او را مىطلبند ، خود را پايدار و شكيبا دار و در طلب زينت و زيور زندگى دنيا ديدگانت [ از التفات ] به آنان [ به سوى ثروتمندان ]برنگردد و از كسى كه دلش را [ به سبب كفر و طغيانش ] از ياد خود غافل كردهايم و از هواى نفسش پيروى كرده و كارش اسراف و زيادهروى است ، اطاعت مكن .در « تفسير برهان » از على بن ابراهيم روايت است كه اين آيه در برخورد يك متكبّر ثروتمند با سلمان نازل شد .داستان از اين قرار است كه سلمان ، پوششى از پشم داشت كه از آن براى سفره و پوشش استفاده مىكرد روزى بود به شدّت گرم ، سلمان در آن پوشش پشمى عرق كرده بود ، مردى به نام عيينة بن حصين وارد بر پيامبر صلىاللهعليهوآله شد ، در حالى كه سلمان خدمت حضرت بود . فرياد زد : يا رسول اللّه ! وقتى ما بر تو وارد مىشويم اين مرد و همنوعانش را از نزد خود بيرون كن ، پس از رفتن ما هركس را مىخواهى بپذير !!براى اين گونه مردمان بىخبر از حقايق كه جز با ديد مادّى به جهان و حوادثش نمىنگرند و از عالم پر شكوه خلقت جز ظاهرى نمىبينند و همه چيز را با ترازوى مادّيگرى مىسنجند ، اين آيه نازل شد و ديد مادّى اين ظاهرپرستان را معلول غفلت دل آنان و فراموشى خدا دانست و اعلام كرد : اينان از خطّ حق خارجند و انسان نبايد از مردان الهى و پيروان راه عشق دست برداشته و با اينان همنشين و مصاحب گردد ، ارزش از آنِ رهروان طريق اوست ، گرچه دستشان از مال دنيا به كلّى تهى باشد[84] .
79 ـ كى به فكر معاد مىافتيد ؟
از حسن بصرى در حديثى روايت شده : اميرالمؤمنين عليهالسلام وارد بازار بصره شد و ديد مردم مشغول خريد و فروشند ، پس به شدّت گريست ، سپس گفت : اى بندگان دنيا و عملههاى دنياپرستان ، روز خود را كه به خريد و فروش تمام مىكنيد و شب را در رختخواب به صبح مىرسانيد و در خلال اين امور از آخرت غافل هستيد ، پس چه وقت براى آخرت زاد و توشه برمىداريد و كى به فكر معاد مىافتيد ؟!هست اين دنيا چَه و عمرت رسن رشته عمر تو را ليل و نهار اژدها قبر است بُگشوده دهان مرگ باشد شير مست پر غرور مال دنيا انگبين و اهل آن از پى اين شهد زهرآلوده چند شهد نبود زهر جانفرساست اين مهر تابان نيستند اين دوستان زاهل دنيا تا توانى اى عزيز مىگريز و مىگريز و مىگريز[85] روز و شب هستند موشان بىسخن پاره سازد لحظه لحظه تار تار منتظر تا پاره گردد ريسمان تا كشد جان تو را از تن به زور جمله زنبورند نى بل برغمان در جدل با ريش مالان اى لوند نوش نبود نيش درد افزاست اين دشمنانند اى برادر دشمنان مىگريز و مىگريز و مىگريز[85] مىگريز و مىگريز و مىگريز[85]