463 ـ بيمارى حسد - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

463 ـ بيمارى حسد

خداوند بزرگ به موسى بن عمران نصيحت مى‏كند ـ كه در حقيقت تمام عبادش را موعظه نموده ـ مى‏فرمايد :

بر آنچه از فضلم به مردم داده‏ام حسد مبر و چشم طمع و تعجب به آنچه در دست مردم است مدوز ، در اين زمينه‏ها دنباله‏رو نفس مباش كه حسود بر نعمت من خشمناك است و بر قسمت من مانع ، قسمتى كه به اراده‏ام بين بندگانم تقسيم كرده‏ام[476] .

464 ـ دو صفت هم سنگ شرك

امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد : ابليس به لشگرش مى‏گويد: بين مردم حسد و تجاوز از حدود الهى بيندازيد كه اين دو صفت نزد خداوند هم‏سنگ شرك است[477] .

465 ـ اين همه بلا و مصيبت

هشام بن حكم مى‏گويد : از حضرت صادق عليه‏السلام پرسيدم ، مردم زمان امام على عليه‏السلام پس از مرگ پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله تا شهادت مولا آيا آن جناب را به عنوان اعلم و اقضى و اعدل و احكم و اشجع و اعبد و ازهد نمى‏شناختند ؟

امام صادق عليه‏السلام فرمود : چرا ، وجود مقدس حضرت مولا در كمالات معنوى و الهى براى تمام مردمان زمان از سقيفه تا نهروان به طور كامل شناخته شده بود ، هشام مى‏گويد :

به امام صادق عليه‏السلام عرضه داشتم : پس چرا اين همه بلا و مصيبت كه در حقيقت مصيبت و بلا براى اسلام و مردم تاريخ تا روز قيامت بود به سر آن حضرت آوردند ؟

حضرت در پاسخ من گفتند : حسد ![478]

466 ـ بلاى غير قابل جبران

امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد : طمع ، شراب شيطان است كه به دست آن دشمن خطرناك به كام دوستان خاصّش ريخته مى‏شود و هر كس از اين شراب مست شود ، به هوش نمى‏آيد تا در جهنم و عذاب اليم حق ، در كنار شيطان ديده بگشايد و به هوش آيد و معلومش گردد كه چه بلاى غير قابل جبرانى بسرش آمده[479] .

467 ـ بيعت كنيد !

عوف بن مالك گفت : نزديك رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بوديم هفت يا هشت كس گفت :

بيعت كنيد با رسول خداى ، گفتيم : بر چه بيعت كنيم ؟ گفت : بيعت كنيد كه خداى را بپرستيد و پنج نماز بپاى داريد و هر چه فرمايد به سمع و طاعت پيش رويد و يك سخن آهسته گفت : و از هيچ كس سؤال مكنيد و اين قوم پس از آن چنان بودند كه اگر تازيانه از دست ايشان بيفتادى فراكس نگفتندى كه به من ده[480] .

468 ـ بيعت كنيد !

موسى عليه‏السلام گفت : يا ربّ از بندگان تو كه توانگرتر ؟ گفت : آن كه قناعت بكند بدانچه من دهم ، گفت : كه عادل‏تر ؟ گفت : آن كه انصاف از خود بدهد[481] .

469 ـ داستانى عبرت‏آموز از طمعكار

شعبى رحمة اللّه عليه همى گويد : صيادى گنجشكى بگرفت ، گفت : مرا چه خواهى كرد ؟ گفت : بكشم و بخورم ، گفت : از خوردن من چيزى نيايد ، اگر مرا رها كنى سه سخن به تو آموزم كه تو را بهتر از خوردن من ، گفت : بگوى ، مرغ گفت : يك سخن در دست تو بگويم و يكى آن وقت كه مرا رها كنى و يكى آن وقت كه بر كوه شوم . گفت : اوّل بگويى ، گفت : هر چه از دست تو بشد بدان حسرت مخور ، رها كرد و بر درخت نشست گفت :

/ 380