545 ـ هيچ باكى از مرگ نداشتم ! - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



آيا قدر و موقعيت امامت را در امت مى‏دانند تا اختيار و انتخاب آنان در آن روا باشد ؟ !

به راستى ! امامت اندازه‏اى فراتر و مقامى والاتر و موقعى ارزنده‏تر و آستانى منيع‏تر و ژرفايى فروتر از آن دارد كه مردم با عقل خود به آن رسند ، يا با رأى و نظر خود درك كنند يا به انتخاب خود امامى بگمارند .

امامت مقامى است كه حضرت ابراهيم پس از آن كه مقام نبوت و خُلّت را پابرجا كرد بدان رسيد ، اين امامت سومين درجه و فضيلتى بود كه خدايش بدان مشرف كرد و نامش را به وسيله آن بلند نمود و فرمود :

إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً .

من تو را براى همه مردم پيشوا و امام قرار دادم .

خليل از شادمانى به اين نعمت عرضه داشت :

اين مقام در ذرّيه و نژاد من هم هست ؟

خداوند فرمود :

لاَ يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ .

پيمان من [ كه امامت و پيشوايى است ] به ستمكاران نمى‏رسد .

اين آيه امامت و رهبرى هر ظالمى را تا روز قيامت باطل ساخت و آن را مخصوص برگزيدگان پاك ساخت[559] .

545 ـ هيچ باكى از مرگ نداشتم !

امام صادق عليه‏السلام فرمود : روايت شده به سند صحيح از سلمان فارسى رضى‏الله‏عنه كه گفت : بر رسول خدا وارد شدم ، به من توجه فرمود و چنين گفت : اى سلمان ! خداوند پيامبرى را نفرستاد مگر اين كه براى او دوازده نقيب بوده است ، عرضه داشتم : اين حقيقت را از پيروان تورات و انجيل شنيده‏ام ، فرمود : اى سلمان ! آيا نقباى دوازده‏گانه مرا كه خداوند متعال آنان را براى مقام امامت و وصايت انتخاب فرموده مى‏شناسى ؟

گفتم : خدا و رسول او به اين حقيقت آگاه‏ترند .

فرمود : خداوند مرا از نور خالص و صاف خود به وجود آورد و سپس مرا براى اطاعت و بندگى خود دعوت كرد و من اجابت نمودم و از نور من على بن ابيطالب را آفريد و او را به مقام اطاعت و پيروى خود خواند و او قبول كرد و از نور من و على ، دخترم فاطمه را آفريد و او را نيز به اطاعت دستورهاى خود دعوت نمود و او پذيرفت و از نور من و على بن ابيطالب و فاطمه دخترم ، حسن و حسين فرزندانم را آفريد و آن‏ها نيز دعوت حق را به اطاعت اجابت نمودند و از اين جهت ما را با پنج اسم از اسماى خود ناميد .

پس خداوند متعال محمود و من محمد هستم و او على و بلند مقام و اين پسر عمويم على است و خداوند فاطر و شكافنده حق از باطل و نور از ظلمت است و دخترم فاطمه قطع كننده و جدا سازنده است و حضرت او صاحب نيكى‏ها و احسان و فرزندم حسن است و ديگرى حسين !

و خداوند بزرگ از نور فرزندم حسين نُه فرزند آفريد كه پيشوايان دين من هستند و ايشان را براى بندگى و اطاعت اوامر خود دعوت فرمود و آنان قبول كردند و اين برنامه پيش از آفرينش خلق بود و در آن وقت ساختمان آسمان و گسترش زمين و وجود هوا و مَلَك و انسان صورت نگرفته بود ، ما در آن هنگام انوارى بوديم كه پروردگار بزرگ را تسبيح و تقديس كرده و فرمان او را شنيده و پيروى مى‏نموديم .

/ 380