وجود مبارك ابويوسف يعقوب بن اسحاق دورقى اهوازى از بزرگان طايفه اماميه و از دانشمندان بنام علوم عربيّت و معروف به ابن سكيّت است .بزرگان دين وى را مردى موثّق و از اصحاب حضرت امام جواد و امام هادى عليهماالسلاممىدانند .او پرچمدار علم عربيّت و ادب و شعر و لغت و نحو بود و تأليفات زيادى در آن علوم داشت .متوكّل عباسى وى را به جبر و زور وادار به تعليم فرزندانش كرد . روزى از وى پرسيد :دو پسرم نزد تو عزيزترند يا حسن و حسين عليهماالسلام ؟ابن سكيّت با توجه به قوّت ايمان و قدرت تقوا و اين كه مجلس جاى اظهار حق و كوبيدن باطل است فرياد زد :به خدا قسم ، قنبر خادم على بن ابى طالب بهتر از تو و دو فرزند تو معتز و مؤيّد است ! !اين جواب جانانه و به موقع همانند پتكى بود كه بر سر متوكّل و دستگاه بنىعباس فرود آمد ، متوكّل پست و متكبّر فرياد زد : بياييد و زبانش را از پس گردنش بيرون بكشيد ، غلامان متوكّل مرتكب آن جنايت عظيم شدند و آن مرد بزرگ در راه اظهار حق به ملكوت اعلا پيوست .ممكن است بعضى گفته باشند ، يا بگويند كه اينجا جاى تقيه بود و لازم بود ابنسكّيت براى حفظ جانش از اظهار حق خوددارى كند .عالم بزرگ ملاّ محمّد تقى مجلسى رحمهالله در جواب اينان مىگويد :اينگونه مردان بزرگ ، مسئله تقيه و وجوب آن را خيلى خوب مىدانستند ، ولى در اينگونه موارد آن چنان در برابر باطل به غضب مىآمدند كه گويى اختيار از كفشان مىرفت و تحمّل شنيدن اباطيل مردم پست را عليه حق از دست مىدادند و در حاليكه مىدانستند دفاع آنان از حق منجر به شهادت آنان مىشود ، اقدام به بيان حق مىنمودند چنان كه ابنسكّيت اقدام كرد .كتاب گرانقدر « روضات الجنّات » از شهيد ثانى آن فقيه بزرگ نقل مىكند :خود را در راه خدا به اختيار در معرض كشته شدن قرار دادن ، در حالى كه اين قتل سبب سربلندى و عزّت اسلام باشد از برنامههاى نيكوست .آنجا كه دين و اصول آن در معرض خطر است ، يا آنجا كه مقاومت انسان سبب تداوم فرهنگ حق و كرامت اسلام است جاى تقيّه نيست ، بلكه جاى امر به معروف و نهى از منكر و ترك صلح و سازش است ، در اين زمينه روايت مهمّى وارد شده به اين مضمون : قالَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ عليهالسلام : اِنَّ اللّهَ تَعالى ذِكْرُهُ لَمْ يَرْضَ مِنْ اَوْلِيائِهِ اَنْ يُعْصى فِى الاَْرْضِ وَهُمْ سُكُوتٌ مُذْعِنونَ لا يَأْمُرُونَ بِمَعْروفٍ وَلا يَنْهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ .اميرالمؤمنين عليهالسلام فرموده : خداوند تعالى ، به اوليايش سكوت در برابر گناه و ترك امر به معروف و نهى از منكر را رضايت نداده است[572] .