عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در زمان او براى استان فارس ، استاندارى فرستادند . استاندار براى آشنايى با وضع استان و به خصوص شهر شيراز ، در روز پنج‏شنبه از بزرگان قوم و رؤساى اصناف ، در باغ حكومتى دعوتى به عمل آورد ، عدّه‏اى از سران بازار شيراز كه لباس و چهره آنان از همه مذهبى‏تر بود نيز در آن مجلس شركت داشتند ، پس از صرف نهار ، يك گروه مطرب كليمى ، برنامه اجرا كردند ، فضاى آن مجلس را فسق و فجور آلوده كرد !!

داستان آن مجلس و شركت‏كنندگان و برنامه‏هايش را براى حاج ميرزا محمّد حسين نقل كردند ، پس از نماز عصر روز جمعه به منبر رفت ، در حالى كه از شدّت اندوه و غصّه بلند بلند مى‏گريست . فرمود : چگونه ممكن است ، كسانى كه با اهل علم رابطه دارند و قيافه چهره آنان نمايشگر دين است ، در مجلسى شركت كنند كه از شرايط دين خدا دور بوده و در آنجا لهو و لعب رواج داشته ، آيا اين شركت و عدم ترك آن و نهى از منكر نكردن كار صحيحى بوده است ؟!

واى بر شما كه از عمل شما جگر من سوراخ و دلم آتش گرفت ، من از شنيدن اين خبر وحشتناك دلم گرفت ، من اگر بميرم خونم به گردن شماست ، از منبر به زير آمد و به خانه رفت و سخت مريض شد !!

طبيب از او عيادت كرد و گفت : براى اين مريض تغيير آب و هوا لازم است ؛ او را به باغ سالارى در بيرون شهر شيراز منتقل كردند .

در همان اوقات مرتاضى هندى به شيراز آمد ، مى‏گفتند : متخصّص رمل و اسطرلاب است و احياناً پيش‏گويى هم مى‏كند . يكى از تجّار متديّن بازار كه از ارادتمندان ميرزا بود ، به نزد مرتاض آمد و گفت : مال التجاره‏اى دارم كه به قران برخورده ، مى‏خواهم ببينم اين قران از او برطرف مى‏شود يا نه ؟

مرتاض ، ساعتى غرق در انديشه شد . تاجر گفت : اگر نمى‏دانى معطّلم نكن .

مرتاض گفت : آنچه به زبان گفتى در دلت نيست . تاجر گفت : پس چيست ؟ مرتاض گفت :

زاهدترين خلق زمانه بيمار است ، مى‏خواهى بدانى وضعش به كجا مى‏كشد ، او بيش از شش ماه مهمان شما نخواهد بود . حاجى پس از شش ماه از دنيا رفت .

شما را به خدا قسم بين اين مرد ، كه عمرى با هوى مبارزه كرد و به پاك‏ترين صورت زيست ، در حدى كه از شنيدن خبر گناه ديگران ، از شدّت حسرت و اندوه از دنيا رفت و عالمانى كه در صفحات گذشته به چهره پليدشان اشارت رفت ، مقايسه كنيد و ببينيد كه تفاوت ره از كجا تا به كجاست ؛ عالمى كه عمرى در طريق تهذيب نفس بوده ، از علمش براى ايجاد تربيت و نورانيّت در مردم استفاده مى‏كند و عالم هوى‏پرست حق مردم و ملت‏ها را پايمال كرده و براى هوى و هوس خود از نابود كردن بيگناهان در هر تعدادى كه باشند ، باك ندارد !![112]

/ 380