485 ـ رسول خدا و كنيز گريان - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



485 ـ رسول خدا و كنيز گريان

حبيب خدا پولى در اختيار يكى از اصحاب گذاشت كه براى آن حضرت پيراهنى بخرد ، او به بازار رفت و براى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يك پيراهن به دوازده درهم بخريد ، حضرت فرمودند : پيراهن دوازده درهمى لازم نيست ، بدن را با پارچه ارزان‏تر هم مى‏توان پوشاند !

خود به بازار رفتند و پيراهن را با يك پيراهن چهار درهمى عوض كرده و هشت درهم بقيّه را پس گرفتند ، در مسير راه به نيازمندى رسيدند كه لباس نداشت چهار درهم براى خريد يك پيراهن به او مرحمت فرمودند و گذشتند ، در اثناى حركت به كنيزى برخوردند كه در گوشه‏اى نشسته و گريه مى‏كند ، سبب اندوه و ناله او را پرسيدند ، پاسخ داد : خانم خانه چهار درهم در اختيارم گذاشت كه براى خانه خريد كنم گم كرده‏ام ، حضرت جهت خريد چهار درهم باقى مانده را به او عنايت كرد، عرضه داشت : احسان خود را درباره من كامل كنيد ، فرمود : چه كنم ؟ گفت : با من تا درب منزل اربابم بيا و براى من به خاطر دير كردن شفاعت كن ، حضرت در كمالِ فروتنى با او همراه شد تا به درب خانه ارباب كنيز رسيد ، زن خانه در به روى رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گشود و عرضه داشت :

من كجا و شما ، چه شد كه به درب اين خانه قدم رنجه كرديد ، حضرت فرمود : كنيزت دير كرده وى را ببخش ، عرضه داشت : او را به شما بخشيدم ، حضرت رو به كنيز فرمود : من هم تو را در راه خدا آزاد كردم ، سپس در حال برگشتن فرمود : چه پول با بركتى بود ، بدن من و يك مستحق را پوشاند و برده‏اى را در راه خدا آزاد كرد[498] .

486 ـ فروتنى آيت اللّه‏ بروجردى

آيت اللّه العظمى بروجردى از بزرگ‏ترين علما و مراجع دينى عصر اخير است .

آن جناب در زمان خود از اعلميت در فقه و اصول و رجال و فلسفه برخوردار بود و آثار با منفعت زيادى از تأليف و چاپ كتب بزرگان و بيمارستان و مسجد و مدرسه از آن حضرت باقى ماند .

در هر صورت آيت اللّه بروجردى در عين قدرت و سطوت و در عين تكيه داشتن به مقام مرجعيت از حالات اخلاقى برخوردار و در كمال تواضع و فروتنى بود .

روزى در مسير حركت آن‏جناب به سوى درس ، طلبه‏اى از طلاّب به آن حضرت عرضه داشت كه مشكلات اقتصادى مرا در فشار قرار داده و كارد به استخوانم رسيده ، آن جناب فرمودند : پس از درس به من مراجعه كن ، باشد كه گره از كارت به خواست خدا گشوده شود .

آن مرجع دوران وقتى به كرسى درس نشست و درس و مباحثه را شروع كرد ، بر اساس جوّ آزادى كه بر درس شيعه حكم فرماست شاگردان در مقام ردّ و ايراد درس برآمدند و آن‏جناب به هر كدام پاسخ مناسبى عنايت مى‏فرمود ، آن طلبه‏اى هم كه اظهار حاجت كرده بود ، اشكالى به درس كرد ، از آنجا كه قوه شنوايى آيت اللّه بروجردى ضعيف بود ، به خيال اين كه آن طلبه يادآورى حاجتش را نمود با كمى تلخى فرمود : گفتم بعد از درس ، طلاب تعجب كردند ، يكى از آنان كه جلوى كرسى درس بود عرضه داشت : ايشان اشكال علمى كردند و پاسخ اشكال جايش همين جاست نه بعد از درس ، ايشان متوجه شدند كه برداشتشان صحيح نبوده درس را خاتمه داده و پس از درس به ميان جمعيت طلاب رفتند تا به آن طلبه رسيدند و دست مبارك خود را به عنوان مصافحه به سوى او دراز كردند ، او هم به آن جناب دست داد ، ناگهان طلاب ديدند وجود مبارك آيت اللّه بروجردى خم شد و دست آن طلبه را بوسيد و از وى عذرخواهى كرده و او را همراه خود به خانه برد و به دور از چشم ديگران مشكل او را حل كرد و حاجت وى را روا فرمود ! ![499]

/ 380