موسى عليهالسلام از جانب حضرت حق به چهار چيز وصيت شد كه بر تمام مردم واجب است به اين چهار حقيقت توجّه كنند:1 ـ تا نمىدانى خداوند تو را آمرزيده به عيوب مردم كار نداشته باش بلكه در فكر وسيله آمرزش خويش باش .2 ـ تا نمىدانى گنجهاى خزائن من تمام شده از براى روزى غصه مخور كه آنچه مقدر توست به آن مىرسى .3 ـ تا نمىدانى سلطنت و حكومت من خاتمه پيدا كرده به كسى اميدوار مباش .4 ـ تا خبر مرگ شيطان اين دشمن خطرناك به تو نرسيده از مكر او ايمن مباش .به حضرت وحى شد : مرا دوست داشته باش و مردم را نيز به محبت من آراسته كن .عرضه داشت : تو مىدانى كه تو را از همه بيشتر دوست دارم ، اما بندگانت را چگونه به محبتت بخوانم ؛ پاسخ آمد نعمتهايى را كه به آنها دادهام به ياد آنان آر تا قدردان نعمت شوند و از اين طريق به من علاقهمند گردند ؛ زيرا دلها به احسان صيد مىشود[418] .
406 ـ اى موسى سائل را گرامى دار
حضرت موسى شخصى را در سايه عرش آرميده ديد ، عرضه داشت : خدايا ! اين عبد با كدام عمل به اين مقام رسيده ؟جواب شنيد به دو عمل :1 ـ مصونيت از عقوق پدر و مادر .2 ـ نداشتن حسد .عرضه داشت : الهى ! ثواب كسى كه عيادت مريض كند چيست ؟ فرمود : بوقت بيرون آمدن از قبر ملكى را مىفرستم تا او را در ظلمات قيامت راهنمايى كرده به محشر واردش كند .عرضه داشت : ثواب شستن ميت چيست ؟ فرمود : وى را از گناهان بيرون مىآورم همانند روز تولد از مادر .عرضه داشت : ثواب تشيع جنازه چيست ؟ فرمود : ملائكه را مىفرستم تا وى را از قبر به محشر مشايعت كنند .عرض كرد : ثواب تسليت دادن به مصيبتزده چيست ؟ فرمود : در قيامت كه سايهاى نيست وى را در سايه عرش قرار مىدهم . اى موسى ! سائل را گرامى دار ، گرچه به انفاق چيز كمى به او باشد و يا با زبان خوش او را دور كن كه گاهى ملكى را به صورت سائل براى امتحان مردم به سوى مردم مىفرستم تا ببينم چه مىكنند ؟[419]
407 ـ مرا به موعظه تو نيازى نيست
در حديث معتبر آمده :روزى موسى براى مناجات به كوه طور مىرفت ، شيطان هم به دنبالش روان بود ، يكى از اعوان آن رجيم درگاه ، به او گفت : مگر به اغواى موسى هم اميد دارى ؟ گفت : پدرش را از بهشت راندم ، اميد است كه بتوانم وى را نيز گمراه كنم ! !خود را به حضرت موسى رساند ، موسى وى را با كلاهى هزار رنگ ديد ، از رنگهاى كلاهش سؤال كرد ، پاسخ داد : به اين رنگها دل مردم را برده و آنان را مىفريبم ، اى موسى ! براى تو هزار و پنج كلمه نصيحت دارم ، گوش كن تا برايت بگويم كه تو را در اين مواعظ منفعت هست .حضرت فرمودند : مرا به موعظه تونيازى نيست ، جبرئيل نازل شد و عرضه داشت :پنج كلمه او را بشنو و از بقيه صرفنظر كن كه در بقيه گفتارش اغوا دارد ، موسى ايستاد و فرمود بگو .شيطان گفت : پنج عمل است كه خود من در آن پنج عمل متصدى فريب و اغواى مردمم و به اعوان و انصارم وانمىگذارم كه از عهده آن برنيايند .1 ـ به وقت غضب خود را به اولاد آدم مىرسانم كه هيچ زمانى به اندازه وقت غضب تسلّط بر آنان ندارم ، ممكن است به دو دقيقه غضب آنان را به قتل و يا گناهان ديگر بيندازم ، پس در حال غضب خود را حفظ كن مبادا كه به هلاكت افتى .2 ـ در خود عجب و خود پسندى راه مده ؛ زيرا عجب و تكبر مرا به اين تيرهبختى نشاند ، در حدى كه رانده درگاه حق شدم و مورد لعن او و بندگانش قرار گرفتم .3 ـ با زن اجنبيه خلوت مكن كه من تمام قدرتم را براى به عصيان كشيدن تو به كار مىگيرم و كمتر كسى مىتواند در خلوت خود را حفظ كند .4 ـ تا مىتوانى با خداى خويش عهد و نذرى مبند كه من تا جايى كه قدرت دارم نمىگذارم كسى به عهدش پاى بند باشد و مخالفت نذر علاوه بر اين كه عصيان كرده مورد غضب خدا هم هست .5 ـ چون قصد دادن صدقه كردى عجله كن ورنه تو را از فضيلت آن محروم خواهم كرد[420] .