63 ـ آسيه و معبود واقعى - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



هم چنين فضل بن شاذان مى‏گويد : وارد عراق شدم ، كسى را ديدم شخصى را مورد عتاب قرار داده و مى‏گويد : تو مرد صاحب عيالى و كسب و درآمد تو براى آنان از راه نوشتن است ، مى‏ترسم كه طول سجده‏هايت به ديدگانت ضربه وارد كند !!

چون او سخن خود را تكرار و بر آن اصرار ورزيد گفت : چقدر با من حرف مى‏زنى واى بر تو ، اگر بنا بود با سجده طولانى چشم كسى از بين برود ؛ بايد تاكنون چشم ابن ابى عمير از بين رفته باشد !!

چه گمان دارى درباره كسى كه بعد از نماز صبح سجده شكر مى‏كند و تا هنگام زوال آفتاب سر برنمى‏دارد .

آرى ، اينان از بى‏نظيرترين افرادى بودند كه محبوبى به جز خدا نداشتند و هر محبّتى را براى او مى‏خواستند و هيچ‏گاه با همه پيشامدها و سختى‏ها چيزى را بر حضرت او ترجيح نمى‏دادند[67] .

63 ـ آسيه و معبود واقعى

ملاّ فتح اللّه كاشانى در تفسير خود چنين مى‏گويد :

آسيه به جهت خلوص ايمان رستگار شد و وصلت او با فرعون به او ضررى نرسانيد و نقصى در قرب و منزلت او در نزد حضرت حق پيدا نشد .

نقل است : وقتى كه ساحران سحر خود را نمايش دادند و موسى عليه‏السلامعصايش را انداخت و اژدها شد و سحر ساحران را باطل كرد آسيه ايمان آورد . و مدّتى ايمان خود را از فرعون پنهان مى‏داشت ، چون فرعون بر آن مطلّع شد ، به او گفت : از دين موسى عليه‏السلام برگرد ، امّا برنگشت بنابراين فرعون امر كرد تا او را چار ميخ كرده در آفتاب بينداختند ...

آن‏گاه فرعون دستور داد : تا سنگى آوردند تا بر سينه وى نهند ، آسيه چون آن سنگ را ديد ؛ نجات از فرعون و دخول در جنّت را از خداى متعال درخواست كرد :

إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِندَكَ بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ وَنَجِّنِى مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ .

و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى كه گفت : پروردگارا !

براى من نزد خودت خانه‏اى در بهشت بنا كن ومرا از فرعون وكردارش رهايى بخش ومرا از مردم ستمكار نجات ده .

خداى بزرگ دعاى وى را مستجاب كرد و حجاب از پيش وى برداشت . پيش از آن كه سنگ بر او واقع شود خانه وى به وى نمود كه از يك درّ سپيد بود ، وى خوشحال شد بعد از آن روح وى قبض كرد و آن سنگ بر جسد بيجان آمد و عذاب فرعون را نچشيد[68] .

راستى اين‏گونه ايمانها در ميان اين‏گونه بشرها از عجايب است ، انسانى كه مقام دوم مادى و رياستى مملكتى است ، زنى كه به انواع زيور و آرايش دنيا آراسته است ، فردى كه همه‏گونه وسائل عيش و نوش مادى برايش فراهم است ؛ پس از درك حقيقت و يافتن محبوب واقعى ، او را بر هر چيزى ترجيح دهد و به آن چه وابسته و تعلّق قلبى دارد در راه او از آن بگذرد و انواع رنج‏ها و مشقت‏ها را تحمل كرده و حتّى جان شيرين خود را در شيرين‏ترين دوران زندگى يعنى جوانى نثار محبوب خود كند[69] .

/ 380