مىدانيم كه گياه مىرويد ، سبز مىشود ، رشد مىكند ، شكوفه مىدهد ، ميوه مىسازد ، در حدّ معينى از رشد كه رسيد مىايستد ، ولى چه كسى مىتواند حقيقت اين مسئله و تغيير و تحولات آن را به خوبى درك كرده و بيان كند ، تنها چيزى كه مىتوان گفت اين است كه سراسر دنياى باعظمت گياهان را نور هدايت روشن كرده و اين همه آثار اعجابانگيز وجود گياهان اشعهاى از نور بىنهايت هدايت الهى است[151] .
141 ـ اين هوش را از كجا آوردهاند ؟
يكى از دانشمندان مىنويسد : موش نر و ماده و عقرب نر و مادهاى را گرفتم و هريك را در جايى دور از يكديگر قرار دادم .پس از مدتى هر دو جفتگيرى كردند و مولود هريك پا به عرصه وجود گذاشت بلافاصله نر و ماده موش و عقرب را از آن محل بردم .بچه هر دو در آن محل ، جداى از يكديگر رشد كردند ، در حالى كه جايى و چيزى جز همان جايى كه رشد كرده بودند ، نديدند . سپس شيشهاى تهيه كردم و بچه موش را در آن انداختم و شيشه را با پارچهاى پوشاندم ، تا جايى را نبيند ، آنگاه بچه عقرب را گرفته و در آن شيشه كردم ، سپس به تماشاى اوضاع درون شيشه نشستم ، در چند لحظه بسيار كوتاه موش كه چيزى در عالم نديده بود و اولين بار بود كه چشمش به موجود ديگرى افتاد به عقرب خيره شد و قبل از اين كه عقرب به خود بجنبد ، ناگهان موش با عجله و سرعت به سوى او دويد و دندان تيزش بند آخر دم عقرب را چيد و سپس به كنارى نشست !!اين مسئله چيست ؟ چرا موش ، عقرب را نبلعيد ؟ چرا او را از وسط نصف نكرد ؟چرا دم عقرب را از بيخ دم دندان نگرفت ؟ چرا سر عقرب را جدا نكرد ؟ آيا جز هدايت حضرت حق چيز ديگرى در اين داستان حكم فرماست ؟ مگر هوش حيوانات چقدر است و تازه اين هوش را از كجا آوردهاند ؟![152]
142 ـ دنياى عجيب حيوانات
بدن برخى از حيوانات داراى قوه برق است ، آن هم در حدى كه اگر به دشمن بزند او را خشك مىكند ، ولى اين حيوانات در تمام برخوردها از اين قوه استفاده نمىكنند ، تنها وقتى به دشمن خود برخورد مىكنند ، آن هم وقتى كه حس كنند كه دشمن قصد سويى دارد ، به مقدار لازم از بدن خويش برق بيرون مىدهند و از چند قدمى با فرستادن الكتريسته به سوى دشمن ، كار دشمن را ساخته و او را از پاى در مىآورند .اينان چرا همه را دشمن خود نمىدانند ؟ دشمن را از كجا مىشناسند ؟ از قصد دشمن چه گونه خبر مىشوند ؟ به چه صورت به اندازهاى كه دشمن نابود شود برق از بدن خود بيرون مىفرستند ؟ مولد و كارخانه اين برق در كجاى بدن آنهاست ؟ بدن آنها كه همانند ساير حيوانات ، گوشت و پوست و خون و استخوان و رگ و پى است ! شما از وضع اين نوع حيوانات جز كارگردانى عالمى مدبر ، حكيمى آگاه ، قادرى توانا ، چيز ديگرى مىفهميد ؟ آيا اسم اين برنامه و حركت را جز هدايت الهى چيز ديگرى مىگذاريد ؟!!