از جاى وى در بهشت دسته گلى به دستش بده و پرده از نظر او برگير تا جايش را ببيند ، اگر به بوى گل بهشتى و ديدن جايگاهش راضى به آمدن شد وى را قبض روح كن ورنه دست از او بردار تا وسيله ديگر برايش فراهم آورم ! !چون ملك الهى به دستورهاى حضرت دوست عمل كرد و باز مؤمن اجازه قبض روح نداد و ملك الموت بجاى خويش برگشت ، خطاب مىرسد اين بار به بالين بندهام برو كه در اين نوبت با تمام وجود به مرگ خود راضى است .چون ملك الموت به بالين محتضر مىآيد مىبيند خاتم انبيا در دست راست و على مرتضى در طرف چپ و حسن و حسين از دو طرف پاى محتضر و فاطمه عليهاالسلام و ساير ائمه عليهمالسلام بلكه اصحاب مانند سلمان و ابوذر و امثال آنان به دور محتضر صف زدهاند ، ملك الموت مىگويد : خوشا به حال تو اى مؤمن كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله و اوصياى او به ديدنت آمدهاند ، اگر اجازه دهى تو را قبض روح كنم كه با آنها در بهشت برين قدم گذارى ، محتضر مىگويد : زود مرا قبض روح نما ؛ زيرا با تشريف فرمايى مواليان عزيزم موت بر من گواراست ، پس ملك الموت در كمال سهولت و آسانى وى را قبض روح مىكند ! ![588]
574 ـ چه آرزويى داريد ؟
آيات و رواياتْ برزخ مؤمن را برزخى خوش و وضع او را در آن عالم وضعى بسيار عالى توصيف مىكنند ، براى نمونه به چند آيه و روايت اشاره مىشود .وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِن خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ * يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ .و هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند مردهاند ، بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند . * در حالى كه خدا به آنچه از بخشش و احسان خود به آنان عطا كرده شادمانند ، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوستهاند [ و سرانجام به شرف شهادت نايل مىشوند ]شادى مىكنند كه نه بيمى بر آنان است ونه اندوهگين مىشوند . * [شهيدان] به نعمت و فضلى از سوى خدا و اين كه خدا پاداش مؤمنان را تباه نمىكند ، شادمان و مسرورند .مضمون و محتواى آيات بالا تعميم دارد و شامل تمام شهداى راه حق است . علّت نزول اين آيات را چنين نوشتهاند :ابن مسعود از رسول الهى صلىاللهعليهوآله نقل مىكند كه خداوند به ارواح شهيدان احد خطاب كرد و از آنها پرسيد : چه آرزويى داريد ؟ آنها گفتند : پروردگارا ! ما بالاتر از اين چه آرزويى مىتوانيم داشته باشيم كه غرق نعمتهاى جاويدان توايم و در سايه عرشت مسكن داريم ، تنها تقاضاى ما اين است كه بار ديگر به جهان برگرديم و مجدداً در راه تو شهيد شويم ، خداوند فرمود : فرمان غيرقابل تغيير من است كه كسى به دنيا برنگردد ، عرض كردند : حالا كه چنين مىباشد تقاضاى ما اين است كه سلام ما را به پيامبر برسانى و به بازماندگانمان حال ما را بگويى و از وضع ما به آنها بشارت دهى كه هيچگونه نگران نباشند ، در اين هنگام آيات فوق نازل شد .