149 ـ اذكار باطل از دامن فرق باطل - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



149 ـ اذكار باطل از دامن فرق باطل

اگر چنين مسيرى را حركت نكنى و ذكر بر اين اساس نباشد ، در ذكر تو بهره‏اى كه نيست هيچ ، بلكه ذكرت باعث ايجاد فتنه و فساد است ، همانند ذكرى كه فرقه‏هاى صوفيه اين فرق باطل و دور از حقايق دينى و فقه اهل بيت عليهم‏السلام دارند ؛ ولى اثرى مثبت از ذكر گويى آنان در زندگى و حياتشان نمى‏بينى ، من خود برخى از اين فرقه‏ها را بعد از انقلاب به وسيله مدارك به دست آمده شناختم كه با دولت ظالم و خائن قاجار و پهلوى و با سفارتخانه‏هاى خارجى كه لانه جاسوسى استعمارگران بود همكارى داشتند و گاهى منشأ كثيف‏ترين كارها بودند كه ملّت مظلوم شيعه چه ضربه‏ها از آنان ديدند .

مرد خبيث و كثيفى چون سپهبد نعمت اللّه نصيرى ، رئيس سازمان امنيّت زمان محمدرضا شاه پهلوى كه پانزده سال بر ملّت مسلمان ايران و مال و نواميسشان مسلّط بود و جنايات او را فقط خدا مى‏داند و بس ، جنايات ناموسى و مالى و آلوده بودن دستش به خون هزاران انسان مظلوم به خاطر شهوت‏رانى خاندان پهلوى و آمريكاييان از يك خانواده صوفى و درويش مسلك بود و خود او هم ادّعاى صوفيگرى و درويشى داشت و در سلك اين فرقه‏هاى ضالّه بود .

صوفيان ديگرى را مى‏شناسم كه مصدر كار دولتى نبودند و نيستند ؛ اما دچار انواع منكرات و از همه بدتر دچار بى‏حجابى زنان و دختران خود بودند و هستند ، حجابى كه به بيان صريح چند آيه قرآن از ضروريات دين خداست ، اين گمراهان از خدا بى‏خبر كه يك خط پليدشان عقيده ننگين جدايى دين از سياست است ؛ يعنى بازگذاشتن دست شاهان و استعمارگران در همه شؤون مسلمانان و به انواع معاصى ، عدّه بسيارى از آنان آلوده بودند و هستند كه اهل ذكرند ، دور هم حلقه زده و حلقه ذكر تشكيل مى‏دهند .

رئيس طايفه نوربخشيه در زمان ما برابر با اسناد از همكاران حكومت پهلوى بوده و ادّعاى قطبيّت داشت و دارد و مقاله‏هايى درباره ذكر نوشته كه اين ذكرها گرچه زيباست ، اما به فرموده ائمه طاهرين عليهم‏السلام ذكر شيطانى است و نظير داستانى است كه در كتب روايى نوشته‏اند :

شيطان به موسى گفت : بگو :« لا إله إلاّ اللّه » گفت : نمى‏گويم ؛ زيرا ذكرى كه به دستور تو است زير كاسه‏اش نيم كاسه‏اى وجود دارد و جز گمراهى و ضلالت و فتنه و فساد در زير آن چيزى نيست[160] !

150 ـ قلبت را براى من نرم كن

امام صادق عليه‏السلام فرمود :

خداوند به عيسى فرمود : اى عيسى ! در ذاتت مرا ياد كن تا در ذاتم تو را ياد كنم ، در آشكارت مرا ياد كن تا در آشكارى بهتر از آشكار آدميان تو را ياد كنم ، عيسى ! قلبت را براى من نرم كن ، در خلوت‏ها زياد مرا ياد كن ، خوشحالى من به اين است كه تملّق كنان به سويم آيى ، در اين زمينه زنده باش و از مردگى و پژمردگى بپرهيز[161] .

151 ـ ذكر خدا بگو

امام ششم فرمود : پدرم حضرت باقر عليه‏السلام كثيرالذّكر بود ، من با او در راه‏رفتن همراه مى‏شدم ، در حالى كه او ذكر مى‏گفت و با او طعام مى‏خوردم در حالى كه او در ذكر بود ، هرگاه مردم در حضور آن جناب گفت و گو مى‏كردند ، گفتار مردم آن حضرت را از ياد خدا باز نمى‏داشت .

مى‏ديدم كه زبان مباركش به سقف دهانش متصل بود و مى‏گفت : « لا إله إلاّ اللّه » آن حضرت پس از نماز صبح همه ما را جمع مى‏كرد و تا بيرون آمدن آفتاب امر به ذكر خدا مى‏فرمود و هريك از ما مى‏توانست قرآن بخواند مى‏فرمود : قرآن بخوان و هركس نمى‏توانست به او مى‏فرمود : ذكر خدا بگو[162] .

152 ـ ترك ياد خدا

از امام صادق عليه‏السلام است كه فرمود : خداوند به موسى وحى كرد : به زيادى مال خوشحال مباش و يادم را در هيچ حال از دست مده ، به حق كه زيادى مال گناهان را از يادت مى‏برد و تو را غفلت مى‏دهد و ترك ياد من براى تو ، سخت دلى مى‏آورد[163] .

/ 380