موسى بن جعفر عليهماالسلام از حضرت صادق عليهالسلام نقل مىكند كه :چون مؤمن بميرد هفتاد هزار ملك او را تا قبرش مشايعت مىكنند ، چون در قبر قرار گيرد نكير و منكر مىآيند و از وى درباره خدا و رسول و دينش سؤال مىكنند او همه را به درستى جواب مىدهد ، پس قبرش را تا چشم كار مىكند وسيع مىنمايند و برايش از بهشت طعام مىآورند و رَوْح و ريحان بر او عرضه مىكنند[591] .
577 ـ به سوى بنده من برويد
چون مؤمن را در قبر گذاردند و روى او را بپوشانند و تشييع كنندگان برگردند و مؤمن تنها ماند ذات حق به او خطاب كند :عَبْدى بَقيتَ وَحيداً فَريداً وَتَركوكَ فى ظُلمَةِ القبرِ وَقَد عَصَيْتَنى لِأجلِهِم اَرْحَمكَ رحمةً يَتَعَجَّبُ مِنها الخَلائِق وَاَنا اَشْفَقُ عَلَيْكَ مِنَ الوَالِدةٍ بِوَلَدِها .بنده من تنهاى تنها شدى و [ دوستانت ] تو را در تاريكى قبر ترك كردند و در حالى كه تو به خاطر ايشان معصيت من مىكردى ، رحم مىكنم به تو رحمى كه مخلوقات حيرت زده شوند و من مهربانتر به تو هستم از مادر به فرزند .سپس خداوند به ملائكه خطاب مىكند به سوى بنده من برويد و او را تسلّى دهيد و درى از بهشت به سوى قبر او بگشاييد تا اين كه نسيم بهشتى در قبر او وارد شود[592] .
578 ـ دوستى اهل بيت
برقى در كتاب با قيمت « المحاسن » از امام صادق عليهالسلام به روايت ابوبصير نقل مىكند :هرگاه ميّت را در قبر بگذارند ، شش صورت همراه وى وارد قبر مىشوند كه يكى از آنها از همه نيكوتر و خوشبوتر مىباشد ، يكى از آن صورتها در طرف راست و ديگرى در سمت چپ و يكى جلوى رو و ديگرى پشت سر و يكى بالاى سر و ديگرى پايين پا قرار مىگيرد. پس صورت بالاى سر از ساير صورتها مىپرسد شما كيستيد ؟ صورت دست راست مىگويد : نمازم ، دست چپ مىگويد : زكاتم ، صورت جلوى رو مىگويد : روزهام ، صورت پشت سر مىگويد : حجّ و عمرهام ، صورت پايين پا مىگويد : نيكى و خوبىام ، پس همه از صورت بالاى سر مىپرسند تو كيستى كه از ما خوشروتر و خوشبوترى ؟مىگويد : من عشق و محبّت و دوستى و ولايت آل محمّدم[593] .
579 ـ بقعهاى از بهشت عدن
در « الكافى » از حبّه عُرنى نقل شده :با على عليهالسلام از كوفه خارج شدم ناگاه ديدم حضرت شروع كرد با اشخاصى سخن گفتن .امّا من كسى را نمىديدم ، به اندازهاى سرپا ايستادم كه خسته شدم ، از خستگى نشستم ، از نشستن هم خسته شدم ، برخاستم و عباى خود را روى زمين انداختم و عرضه داشتم :مولاى من ! از طول قيام شما متأثّر شدم . براى رفع خستگى بنشينيد با كه سخن مىگوييد من كه كسى را نمىبينم فرمودند : اى حبّه ! اگر پرده از چشم تو برداشته مىشد مىديدى كه ارواح مؤمنان در اين سرزمين حلقه به حلقه گردهم نشستهاند و با هم سخن مىگويند و من با آنها مشغول خوشآمد مىباشم ، هيچ مؤمنى نيست كه در شرق و يا غرب زمين بميرد مگر آن كه به روح او گفته شود ملحق شو به وادى السلام زيرا اين زمين بقعهاى است از بهشت عدن[594] .