كاشف الغطا از بزرگترين فقهاى شيعه و از علماى به نام مكتب اسلام است ، او در دانش فقه مردى كم نظير و دانشمندى بىبديل بود . بسيارى از فقها و دانشمندان از شاگردان و تربيتشدگان آن فقيه بزرگ و عالم سترگ هستند . روز عيد فطر با هزاران نفر نماز عيد را در صحن مطهر حضرت مولى الموحدين بجاى آورد ، فقيرى دل شكسته كه از شدّت فقر و ندارى كارد به استخوانش رسيده بود به محضر او آمد و اظهار حاجت كرد و گفت : از فطريهاى كه مردم نزد شما آوردهاند به من كمك كن كه سخت محتاجم .آنجناب فرمود : من تمام فطريهها را به محلّ خودش رساندم و اكنون از آن پول چيزى نزد من نيست ، نيازمند دچار عصبانيت شد ، آب دهن به روى آن مرجع بزرگ انداخت و گفت : تو كه از كمك به هم چون منى عاجزى چرا بر اين مسند نشستهاى ؟! كاشف الغطا آب دهان آن مرد را به روى و به محاسن خود كشيد ، آن گاه برخاست و عبا از دوش خويش برداشت و روى به جانب نمازگزاران كرد و گفت : هر كس مرا دوست دارد به اندازه وسعش در اين عبا پول بريزد ، آن گاه خود آن جناب در صف نمازگزاران گشت و براى آن فقير كمك قابل توجهى از مردم گرفت ! ![492]
480 ـ بردبارى ملا مهدى نراقى
پس از آن كه ملا مهدى كتاب با ارزش « جامع السعادات » را در اخلاق نوشت و نسخههاى آن در مناطق مسلماننشين پخش شد ، نسخهاى از آن كتاب به دست بزرگ مرد شيعه ، جامع فضايل و كمالات سيد مهدى بحرالعلوم كه در نجف اشرف محور علم و تقوا و زهد و عبادت و كياست و مرجعيت بود رسيد .سيد از ديدن آن كتاب در شگفت شد و آرزو كرد روزى به ديدار مؤلف آن گنجينهپر قيمت موفق گردد .ملا مهدى نراقى در آتش اشتياق زيارت ائمه طاهرين عليهمالسلام مىسوخت ، از خداى بزرگ مىخواست كه به اعتاب مقدسه مشرف شود ، حضرت حق توفيق زيارت عتبات عاليات را نصيب آن عبد صالح كرد .آن انسان والا و وارسته وارد نجف شد ، بر اساس رسوم ديرينه تمام مراجع و علما و دانشمندان و طلاّب ، از آن حضرت ديدن كردند و آن جناب به بازديد همه شتافت ، تنها كسى كه از آن مجسّمه اخلاق ديدن نكرد سيد مهدى بحرالعلوم بود ! !نجف از اين واقعه شگفت زده شده بود ، همه از هم مىپرسيدند كه علّت اين كه بحرالعلوم به ديدن نراقى نرفت چه بود ؟ !نراقى بزرگوار احوال سيد را پرسيد و از خانه او نشانى خواست و سپس فرمود : بر ما لازم است از اين بزرگ مرد علم و عمل ديدن كنيم .از اين كه نراقى مىخواست به ديدن بحرالعلوم برود همه تعجب كردند ، آن جناب به منزل سيد رفت ، در آنجا جمعى از علما و طلاّب حضور داشتند ، نراقى وارد مجلس شد همه ورود او را گرامى داشتند ولى بحرالعلوم به نراقى توجهى نكرد و حتى از جهت احترام در برابر او از جاى خود برنخاست و تا پايان مجلس نسبت به نراقى از رعايت احترام و ادب خوددارى كرد ! !