آن گاه فرمود : به زمين عرفات وقوف كردى و خود را آماده پذيرفتن رحمت الهى نمودى و وادى نمره را شناختى و حضرت دوست را در نزد علائم و نشانهها خواندى ؟گفت : آرى ، اين برنامهها را انجام دادم .
فرمود : آيا موقف عرفات كه مقام عرفان و شناسايى است دانستى كه خداى عزيز چه برنامههاى فوق العادهاى از علوم و معارف را براى رشد و تكامل انسان قرار داده و بيدار بودى كه يار بر تمام اسرار تو آگاه است و فرداست كه نامه اعمال و پرونده كردارت را به دستت خواهد داد ؟ گفت : نه .
فرمود : چون كنار جبل رحمت رفتى ، به نظر آوردى كه خداى مهربان هر مرد و زن با ايمان را مورد لطف قرار مىدهد و مشمول عنايت خود مىكند و همه مردم مؤمن را دوست دارد ؟ گفت : نه .
فرمود : وقتى وارد وادى نمره شدى به اين مسئله توجه داشتى تا خود بنده حق نباشى ديگرى را به بندگى او مخوان و تا خود از گناه باز نايستى ديگرى را نهى مكن ؟
گفت : نه .
پرسيد : به هنگامى كه نزد نشانهها و علائم ، توقف كردى ، هيچ در نظر آوردى كه خالق عالم و نگهبان آفرينش ، آسمان و زمين و ملائكه مأمور برنامههاى هستى را مراقب برنامههاى تو قرار داده ؟ گفت : نه .
فرمود : در حقيقت به عرفات وقوف نكرده و به جبل رحمت برنيامده و وادى نمره را نشناخته و خداى مهربان را نخواندهاى ! !
سپس فرمود : آيا در وادى مزدلفه وارد شدى و سنگ ريزههاى جمره را از آنجا برداشتى و به سرزمين مشعر درآمدى ؟ گفت : آرى .
فرمود : در آنجا نماز خواندى و متوجه بودى كه آن شب ، ليله عيد است و نماز مخصوص به آن شب كليد حل هر مشكلى است ؟ گفت : نه .
فرمود : زمانى كه بين دو شانه راه مىرفتى و از منحرف شدنت به جانب راست و چپ نگران بودى و سعى داشتى مستقيم حركت كنى ، در نظر داشتى كه از راه حق انحراف حاصل نكرده و از دل و دست و زبانت خطايى سر نزند ؟ گفت : نه .
فرمود : وقتى در وادى مزدلفه قدم مىزدى و سنگريزههاى جمره را جمع مىكردى توجه داشتى كه خود را از هر گناه و پليدى بركنار داشته و در تمام برنامههاى حق ثابت و استوار بمانى ؟ گفت : نه .
فرمود : وقتى وارد مشعر شدى آيا درونت را به شعار اهل تقوى بيدار كردى ؟ گفت : نه .
فرمود : پس در واقع به نشانههاى حرم مرور نكرده و در آن بقاع متبركه نماز بجاى نياورده و از آن سرزمين مقدس سنگريزه برنچيده و به مشعر گذر نكردهاى .
سپس فرمود : به زمين منى رفتى و رمى جمرات كردى و سر خود را تراشيدى و قربانى نمودى و در مسجد خيف نماز خواندى و براى بقيه اعمال به مكه بازگشتى ؟ گفت :
آرى .
فرمود : چون به منى رسيدى و رمى جمرات كردى ، به نظر آوردى كه به هدف خود رسيده و هر خواسته صحيحى داشتى خدايت اجابت فرمود ؟ گفت : نه .
فرمود : وقتى رمى جمره مىكردى ، در نيت داشتى كه دشمن ديرين خود ابليس و سپاهش را از خود مىرانى ؟ گفت : نه .