عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



فرمود : زمانى كه وارد مسجد خيف شدى و نماز خواندى آيا اراده كردى كه از هيچ برنامه‏اى جز مخالفت با امر خداوند نترسى و به چيزى جز رحمت الهى اميد نداشته باشى ؟ گفت : نه .

فرمود : وقتى گوسپند قربانى را سر بريدى آيا نيت كردى كه حلقوم طمع را جدا كنى و آيا به هنگام قربانى توجه داشتى كه راه ابراهيم را مى‏روى آن بزرگ انسانى كه يگانه فرزند عزيز خود را به قربانگاه آورد تا براى محبوب خود فدا كند ؟گفت : نه .

فرمود : هنگام بازگشت به مكه و طواف بيت در قصد و نيت داشتى كه از درياى عنايت حق بهره برده و به مسير بندگى و عبوديت روى آورده و به رشته محبت و ولايت او دست آويخته و واجبات حضرتش را ادا كرده به مقام قدس و رحمت او تقرب جويى ؟ گفت :

نه .

در اين حال بود كه صداى گريه امام بلند شد و شدت تأثر و ناراحتى او به اندازه‏اى بود كه گويا مفارقت روح از بدنش نزديك شده ، مى‏گريست و پى درپى مى‏گفت : آه آه !

آن گاه فرمود : اى شبلى ! آن كس كه دست به حجر الأسود بگذارد به مانند آنست كه با خداى خود دست داده .

نكو بنگر اى بنده ناچيز شكسته ! و اى موجود ضعيف افتاده ! كه كجايى و چه مى‏كنى ، پاداشى را كه خداى بزرگ بر اين برنامه عالى قرار داده ضايع مكن و عهدى كه با دوست بسته‏اى مشكن ، آگاهى و ميدانى كه روى گردانى از امر او گناه و معصيت است و مخالفت با فرمانش بزرگ‏ترين عامل شكستن پيمان تو با اوست .

سپس فرمود : اى شبلى ! آن زمان كه در مقام ابراهيم ايستادى ، اراده داشتى كه از آن هنگام به بعد كنار هر فرمانى از فرامين الهى ايستادى مقاومت كنى و تا فرمانش را نبرى از پاى ننشينى و از هر گناهى دورى جسته و خويشتن‏دار باشى ؟گفت : نه .

فرمود : به هنگام نماز در آن مقام بزرگ عزم داشتى كه از خطوط بندگى ابراهيم پيروى كنى و دماغ شيطان را به خاك بمالى ؟ گفت : نه .

فرمود : پس در حقيقت در مقام ابراهيم نايستاده و در آن جاى مقدس نماز بجا نياورده‏اى .

فرمود : كنار آب زمزم رفتى و از آن چشمه آب نوشيدى ؟گفت : آرى .

فرمود : نيت داشتى كه هم اكنون كنار مرز عبادت رسيده و بايد از آن پس چشم از گناه پوشيد ؟ گفت : نه .

فرمود : در واقع بر سر آن چاه نرفته و از آبش نياشاميده‏اى .

آن گاه فرمود : بين صفا و مروه سعى كردى ؟ گفت : آرى .

فرمود : در آن وقت نيت داشتى كه در حال بيم و اميد در پيشگاه الهى قدم مى‏زنى ، در انديشه اين كه آيا مرا مى‏پذيرند يا نه رفت و آمد مى‏كردى ؟گفت : نه .

فرمود : در حقيقت سعى صفا و مروه نكرده و در آن جايگاه باعظمت قدم نزده‏اى .

سپس فرمود : اى شبلى ! آيا به سرزمين منى رفتى ؟گفت : آرى .

فرمود : در آنجا توجه داشتى كه مردم مسلمان را از خطر دست و زبانت ايمن بدارى ؟گفت : نه .

فرمود : پس به منى نرفتى .

/ 380