عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 13 -صفحه : 380/ 293
نمايش فراداده

كيست كه جز محمّد را نيايد درِ اين خانه را بزند كه ناگهان صداى دلنواز رسول اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را شنيدم كه مى‏گويد : خديجه منم ! با عجله در را باز كرده و از آن جناب استقبال كردم و همان شب به نور مقدس دخترم زهرا منوّر شده و حامل آن امانت بزرگ الهى شدم !

شيخ صدوق به سند معتبر از مفضل روايت مى‏كند كه :

چون خديجه با رسول اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ازدواج كرد ، زنان مكه بر اثر عداوتى كه با پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله داشتند از خديجه جدا شدند و رفت و آمد با آن حسنه روزگار را ترك كردند ، خديجه كبرى از اين جهت در غم و غصه بود تا به زهرا حامله شد ، از آن وقت به بعد شادى عجيبى براى او آمد و با حمل خود به انس نشست و اين معنا را از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پنهان مى‏داشت .

روزى رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بر او وارد شد ، شنيد خديجه سخن مى‏گويد ، پرسيد : با كه سخن مى‏گفتى ؟ عرضه داشت : با فرزندى كه در شكم دارم ، حضرت فرمود : آرى ، اى خديجه ! اينك جبرييل به من خبر داد كه اين طفلى كه در رحم دارى دختر است و اوست نسل طاهر با ميمنت و بركت كه خداوند نسل مرا از او به وجود مى‏آورد و از او امامان و پيشوايان دين به هم رسند و حق تعالى پس از انقطاع وحى آنان را خليفه‏هاى خود گرداند .

چون موقع به دنيا آمدن فاطمه رسيد ، خديجه كبرى به سوى زنان قريش فرستاد تا نزد او حاضر شوند ، ايشان در جواب گفتند : ما را با تو كارى نيست ، چون همسر يتيم فقيرى هستى ، خديجه از جواب متكبران دوران سخت اندوهگين شد ، در اين حالت چهار زن را نزد خود ديد ، از ديدن آنان وحشت كرد ، ايشان گفتند : مترس كه ما رسولان پروردگاريم ، منم ساره زوجه ابراهيم ، دوم آسيه بنت مزاحم كه رفيق تو در بهشت است ، سوم مريم دختر عمران ، چهارم كلثوم خواهر موسى بن عمران . خداوند ، ما را براى كمك به تو فرستاده ، در آن وقت زهرا عليهاالسلاممتولد شد ، در حالى كه تمام هويت او را پاكى و پاكيزگى گرفته بود و نورى از او درخشيدن داشت كه تمام جهان را روشن كرد ، پس آن جناب به سخن آمد و گفت :

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَاَنَّ اَبى رَسُولُ اللّهِ سَيِّدُ الاَْنْبِياءِ وَاَنَّ بَعْلى سَيِّدُ الاَْوْصِياءِ وَوُلْدى سادَةُ الاَْسْباطِ .

شهادت مى‏دهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست ، مسلماً پدرم رسول خدا سرور همه پيامبران دست و همسرم سرور همه اوصياست و فرزندانم سرور همه نسل‏ها هستند .

ابن بابويه از حضرت صادق عليه‏السلام روايت مى‏كند كه :

فاطمه را نزد حضرت حق نُه نام است :

فاطمه ، صديقه ، مباركه ، طاهره ، زكيّه ، راضيه ، مرضيه ، محدّثه ، زهرا .

امام صادق عليه‏السلام به يونس بن ظبيان فرمود :

مى‏دانى تفسير فاطمه چيست ؟ عرضه داشت : مرا خبر دهيد ، فرمود :

فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ .

بريده شده از تمام آلودگى‏هاى باطن و ظاهر .

سپس حضرت فرمود :