كيست كه جز محمّد را نيايد درِ اين خانه را بزند كه ناگهان صداى دلنواز رسول اسلام صلىاللهعليهوآله را شنيدم كه مىگويد : خديجه منم ! با عجله در را باز كرده و از آن جناب استقبال كردم و همان شب به نور مقدس دخترم زهرا منوّر شده و حامل آن امانت بزرگ الهى شدم !
شيخ صدوق به سند معتبر از مفضل روايت مىكند كه :
چون خديجه با رسول اسلام صلىاللهعليهوآله ازدواج كرد ، زنان مكه بر اثر عداوتى كه با پيامبر صلىاللهعليهوآله داشتند از خديجه جدا شدند و رفت و آمد با آن حسنه روزگار را ترك كردند ، خديجه كبرى از اين جهت در غم و غصه بود تا به زهرا حامله شد ، از آن وقت به بعد شادى عجيبى براى او آمد و با حمل خود به انس نشست و اين معنا را از رسول خدا صلىاللهعليهوآله پنهان مىداشت .
روزى رسول خدا صلىاللهعليهوآله بر او وارد شد ، شنيد خديجه سخن مىگويد ، پرسيد : با كه سخن مىگفتى ؟ عرضه داشت : با فرزندى كه در شكم دارم ، حضرت فرمود : آرى ، اى خديجه ! اينك جبرييل به من خبر داد كه اين طفلى كه در رحم دارى دختر است و اوست نسل طاهر با ميمنت و بركت كه خداوند نسل مرا از او به وجود مىآورد و از او امامان و پيشوايان دين به هم رسند و حق تعالى پس از انقطاع وحى آنان را خليفههاى خود گرداند .
چون موقع به دنيا آمدن فاطمه رسيد ، خديجه كبرى به سوى زنان قريش فرستاد تا نزد او حاضر شوند ، ايشان در جواب گفتند : ما را با تو كارى نيست ، چون همسر يتيم فقيرى هستى ، خديجه از جواب متكبران دوران سخت اندوهگين شد ، در اين حالت چهار زن را نزد خود ديد ، از ديدن آنان وحشت كرد ، ايشان گفتند : مترس كه ما رسولان پروردگاريم ، منم ساره زوجه ابراهيم ، دوم آسيه بنت مزاحم كه رفيق تو در بهشت است ، سوم مريم دختر عمران ، چهارم كلثوم خواهر موسى بن عمران . خداوند ، ما را براى كمك به تو فرستاده ، در آن وقت زهرا عليهاالسلاممتولد شد ، در حالى كه تمام هويت او را پاكى و پاكيزگى گرفته بود و نورى از او درخشيدن داشت كه تمام جهان را روشن كرد ، پس آن جناب به سخن آمد و گفت :
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَاَنَّ اَبى رَسُولُ اللّهِ سَيِّدُ الاَْنْبِياءِ وَاَنَّ بَعْلى سَيِّدُ الاَْوْصِياءِ وَوُلْدى سادَةُ الاَْسْباطِ .
شهادت مىدهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست ، مسلماً پدرم رسول خدا سرور همه پيامبران دست و همسرم سرور همه اوصياست و فرزندانم سرور همه نسلها هستند .
ابن بابويه از حضرت صادق عليهالسلام روايت مىكند كه :
فاطمه را نزد حضرت حق نُه نام است :
فاطمه ، صديقه ، مباركه ، طاهره ، زكيّه ، راضيه ، مرضيه ، محدّثه ، زهرا .
امام صادق عليهالسلام به يونس بن ظبيان فرمود :
مىدانى تفسير فاطمه چيست ؟ عرضه داشت : مرا خبر دهيد ، فرمود :
فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ .
بريده شده از تمام آلودگىهاى باطن و ظاهر .
سپس حضرت فرمود :