امروز [ با نصبِ على بن ابىطالب به ولايت ، امامت ، حكومت و فرمانروايى بر امت ]دينتان را براى شما كامل ، و نعمتم را بر شما تمام كردم ، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم .
سپس با صدايى كه گويى از اعماق طبيعت بر مىخاست فرياد كشيد « اللّه اكبر » دين كامل گشت ، نعمت خداوند اتمام پذيرفت و پروردگار به رسالت من و امامت على پس از من خشنود شد .
آن گاه در برابر گروهى متجاوز از صد و بيست هزار نفر مسلمان از منبر فرود آمد در حالتى كه به قول يكى از فصحاى عرب كه در آن روز حاضر بود ، محمّد در حال پايين آمدن به قدرى شادمان و فرحناك بود كه گفتى مهمترين وظيفه را انجام داده و بزرگترين فرمان الهى را ابلاغ كرده است .
بدين ترتيب فصل نوينى در تاريخ اسلام گشوده شد ؛ زيرا با شخصيتترين مرد نامى دنياى اسلام يعنى فاتح جنگهاى خيبر و بدر و خندق ، يار وفادار و شجاع رسول خدا صلىاللهعليهوآله و پسر عم و داماد او ، درِ شهر علم نبوى و مجسّمه تمامنماى اخلاق نبى معظم صلىاللهعليهوآله ، از امروز تاج امامت را به فرمان پروردگار عالميان به ابلاغ رسولش بر سر مىگذارد و منبر و محراب پيامبر صلىاللهعليهوآله بدو تفويض مىگردد .
آرى ، او شايستهترين انسانى است كه سزاوار است بر كرسى جانشين نبى اكرم صلىاللهعليهوآله جاى گيرد و بر مسند رهبرى مسلمانان تكيه زند .
على به پيشوايى مسلمانان برگزيده شد ، چه مژدهاى بزرگ و چه انتخابى شايسته .
در اين هنگام دسته دسته مردم به حضورش مىرسيدند و دست مردانه او را به عنوان پيشوايى خويش مىفشردند .
رؤساى قبايل ، سران عشاير و طوايف و بزرگان مهاجر و انصار به خدمتش بار مىيافتند و رهبريش را تهنيت مىگفتند .
كسانى هم چون ابوبكر بن ابىقحافه ، طلحه ، زبير و عمر بن خطاب از امامتش اظهار خوشوقتى مىكردند !
مخصوصاً ابوبكر و عمر به وى چنين اظهار مىكردند :
به به اى پسر ابوطالب ! تهنيت باد تو را كه مولاى ما و مولاى هر مرد و زن مؤمن شدى .
حسّان شاعر معروف پيامبر صلىاللهعليهوآله مىگفت :
اى بزرگان قريش ! من پس از بيعت در حضور پيامبر صلىاللهعليهوآله گواهى مىدهم كه ولايت و امامت على ثابت شد ، آن گاه به عرض رسول اسلام صلىاللهعليهوآله رسانيد كه اجازه دهيد اشعارى درباره على بگويم و شما بشنويد ، با كسب اجازه از رسول اسلام صلىاللهعليهوآلهقصيده شيوايى همان هنگام به مباركى آن روز فرخنده سرود و در برابر جمع خواند و در آن قصيده گفت :