عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 13 -صفحه : 380/ 59
نمايش فراداده

اسلام - كه به طور خالص در قرآن و روايات صحيح منعكس است - علّت بيدارى ، علم ، استقلال ، آزادى ، شرف ، آبرو ، خير دنيا و آخرت است ، ولى دين تحريف شده به طور صددرصد مانع ترقّى و پيشرفت و بلكه علّت بدبختى است !!

ولى پاپ‏ها و كشيش‏ها به غارت ، شهوت ، حكومت ، خيانت و پليدى خو كرده بودند ، هوى بر آنان حاكم بود ، هوس‏پرستى دين آنان بود و به فرموده قرآن معبود ، معشوقى جز هوى نداشتند ، با اين كه عالم به بعضى از حقايق بودند ، ولى هوى مانع از اين بود كه بتوانند به علم خود عمل كنند !!

به خاطر هوى و هوس به برپا شدن محاكم تفتيش عقايد دستور دادند و به عنوان نماينده خدا و مالك رقاب عباد الهى ، بيداران و صاحبان علم را به محاكمه كشيده و به خاطر اين كه علومشان با كتب مذهبى تحريفى و عقايد كليسا موافق نبود محاكمه و محكوم كردند .

در كتاب « رويدادهاى مهمّ تاريخ » جهان آمده است :

بزرگ‏ترين بدبختى در آن روزگار غم‏آلود و ترسناك اين بود كه انسان از شكنجه انسان غرق شور و شعف و نشاط مى‏شد ، انسان عطشى فوق‏العاده براى كشتن انسان در وجود خود احساس مى‏كرد .

آيا انسان ممكن است اسير و گرفتار شادى‏ها باشد و آيا ممكن است اين شادى‏ها را با ديدن انسان ديگرى در غل و زنجير دو چندان كند ؟

آيا ممكن است آيين ( به اصطلاح ) مذهبى طريق كشتار و خونريزى را به بشريّت بياموزد و دانشمندان و متفكّران را در ميان شعله‏هاى سوزان آتش با تشريفات خاصّى بسوزاند ؟

خميرمايه نانى كه پاپ در دوره انگيزيسيون به مردم پيشنهاد كرده بود اين بود كه افكار آن‏ها مانند موم بايد در دست كشيشان كليسا باشد .

مارسل كاشن مى‏نويسد :

در دوره انگيزيسيون پنج ميليون تن انسان را به اتّهام فكر كردن و نپذيرفتن فرمان پاپ به صليب كشيدند ، تنها سال‏هاى 1481 ـ 1499 به دستور دادگاه‏هاى تفتيش عقايد 1020 نفر را زنده در آتش افكندند و 6860 تن را شقّه كردند و 97023 نفر را آن قدر زجر دادند تا زير ضربات شكنجه شلاّق ، دنيا را وداع گفتند ؛ مردم را دسته دسته به اتّهامات واهى دستگير و سنگسار مى‏كردند .

ولتر نويسنده فرانسوى حق داشت كه بگويد :

آيين اسلام وجود خود را به حدّ اعلاى انسانيّت و جوانمردى‏هاى بنيان‏گذارش مديون است ، در صورتى كه مسيحيان با شمشير و زجر و آتش ، دين خود را تحميل كرده‏اند !!

كاس مينسكى در كتاب « تاريخ قرون وسطى » نوشته است :

در اسپانيا اعدام رافضيان (مخالفان كليسا) به جشن رسمى مبدّل مى‏شد و نام ( آوت دافه ) يعنى كار عقيده به خود گرفت . سوزاندن رافضيان در ميدان‏هاى شهر و در حضور دربار پادشاه اشراف و شهريان انجام مى‏گرفت ، در اين مراسم روحانيون كليسايى در حالى كه آوازهاى مذهبى مى‏خواندند ، به صحنه مى‏آمدند و محكومين را به سوى جايگاه اعدام مى‏بردند .