ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 2
نمايش فراداده

ترجمه نهج البلاغه (حميد قاضي خاكياسري)

حكمت ها

حكمت 001


  • به بيغوله ى فتنه ى بى امان همانند (ابن لبون) در روش كه نه پشت تن دارد و تا سوار نه پستان شيرى كز آن شير پاك بدوشند و نوشند و ريزد بخاك

  • بتوفان و در رعد و برق زمان بجان باش و كردار و خلق و گوش شوند و نهندش جل و كوله بار بدوشند و نوشند و ريزد بخاك بدوشند و نوشند و ريزد بخاك

حكمت 002


  • كسى كه طمع را، برايش، روش خودش را تبه كرد و خوار و ذليل كسى كه پريشانيش را عيان بخوارى خود، ميل و تن داده است كسى كه زبانش، بر او، آمر است بنزد خودش، خوار و زار است و پست دچار پريشانى و ورشكست

  • نمود و به آز پليدش جهش بانديشه خرد و ضعيف و عليل كند آشكار و نهد در ميان بگرداب خفت در افتاده است لگدكوب انديشه ى عامر است دچار پريشانى و ورشكست دچار پريشانى و ورشكست

حكمت 003


  • همانا كه بخل و حسد، ننگ و عار و ترسيدن و بيم و خوف و هراس ندارى، دها را، ز برهان خويش تهيدست و بيچاره در شهر خويش فروماندگى، آفت است و بلا شكيبائى و صبر و طاقت، شرف و تقوا و زهد و خرد، فخر و مال ورع، جوشن است و بدلها، سپر به پرواز و سير جهان، بال و پر

  • بر انداز نام است و فخر و تبار بود نقص و عيبش، و بال حواس كند گنگ و لال و سرافكنده پيش غريب است و آلوده ى در دوريش اسيرش، بچنگال غم، مبتلا دليرى جانست و فخرش، هدف گهر گنج لعل است و در و كمال به پرواز و سير جهان، بال و پر به پرواز و سير جهان، بال و پر

حكمت 004


  • رضا بر قضا، همنشينى، شريف خردمندى و علم و حلم و كمال روشهاى نيكو و آداب پاك پى آدمى زينت تازه اند و انديشه آئينه ى روشن است بانديشه گر، روضه و گلشن است

  • بجانست و بر لشكر غم، حريف بود ارث پرارزش و بى زوال رسوم درخشنده و تابناك در اكناف دنيا خوش آوازه اند بانديشه گر، روضه و گلشن است بانديشه گر، روضه و گلشن است

حكمت 005


  • خردمند و روشن روان، سينه اش گشاده رخى، دام مهر و وفاست تحمل، ز سختى و اندوه و رنج صميميت و صلح و سازش، بدهر نهان كردن نقص و عيب است و قهر

  • بود مخزن راز و آئينه اش نكوئى، كمند خوشى و صفاست نهان ساز زشتى بود در سپنج نهان كردن نقص و عيب است و قهر نهان كردن نقص و عيب است و قهر