حكمت 006
هر آنكس كه خودبين و خودخواه خويش
هر آئينه او، دشمنان زياد
اثر بخشى بذل و انفاق مال
عملكرده ى مردمان جهان
بروز جزا پيش چشمانشان
عيان است و سركوب و غرمانشان
بكبر است و بر ديگران زخم و ريش
بجا و مكان دارد و در بلاد
دواى نجات است و اكسير حال
بدنيا و در آشكار و نهان
عيان است و سركوب و غرمانشان
عيان است و سركوب و غرمانشان
حكمت 007
بحيرت، بر اين آدمى، بنگريد
كه با پيهى و چربى ديدگان
و با پاره اى، لحم نرم و زبان
و با استخوانى، نيوشد، كلام
ز چاك و شكافى، نفس مى كشد
هوا را، ببند و قفس مى كشد
شگفتى و عبرت، بدل، پروريد
نظر مى كند بر زمين و زمان
سخن گويد و مى نمايد بيان
صدا را نمايد شكار و بدام
هوا را، ببند و قفس مى كشد
هوا را، ببند و قفس مى كشد
حكمت 008
هر آنگه كه دنيا پى ملتى
نكوئى ديگر كسان را، بدهر
بايشان، دهد، نسبت و عاريه
بوقتى، بر آنان، كند اخم و پشت
نكوهايشان را، از آنان، بچنگ
ستاند، بجايش، دهد عار و ننگ
رو آورد و بخشيدشان دولتى
كند خرمن و بار و در بر و بحر
ببدخواهشان، وعده ى هاويه
زند بر سر و رويشان چنگ و مشت
ستاند، بجايش، دهد عار و ننگ
ستاند، بجايش، دهد عار و ننگ
حكمت 009
بدانگونه با مردمان امتزاج
كه گر در همانحال و در وقت تنگ
براى شما با دل و جان خويش
كشند و بكردارتان نام پاك
و گر زنده مانديد و در زندگى
هوا خواه آميزش با شما
شوند و نمايندتان رهنما
نمائيد و افكارشان را علاج
بمرديد و زد مرگتان، پالهنگ
بگريند و سر در گريبان خويش
نهند و نشان خوش و تابناك
بفخر و مباهات و ارزندگى
شوند و نمايندتان رهنما
شوند و نمايندتان رهنما