حكمت 128 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 128





  • هر آينه دنيا سراى عبور
    نه منزلگه ى امن و جاى دوام
    و مردم، در آن، بر دو اصل و گروه
    يكى اصل خود را به بيع و فروش
    كه او جان خود را نمايد هلاك
    دگر، روح خود را بعلم و خرد
    شود رهرو پيرو فرزانه مرد
    امان ماند از يورش رنج و درد



  • گذرگاه تار است و مقصد، قبور
    كه بخشد بهستى انسان قوام
    بخيرند و در رنج و شر و ستوه
    رساند در آن و خورد حرص و جوش
    بيفتد بگودال و قعر مغاك
    بيارايد و سوى اعلا پرد
    امان ماند از يورش رنج و درد
    امان ماند از يورش رنج و درد



حكمت 129





  • نباشد رفيقى، وفادار و يار
    مگر آنكه بر همدم و ياورش
    نخست: در بلا و گرفتاريش
    دوم: وقت دورى و در غيبتش
    سوم: در وفات و پس از زندگى
    كند ياد وى را به ارزندگى



  • هوادار و غمخواره ى در ديار
    شود در سه اصل و اثر، داورش
    غم و رنج و اندوه و در خواريش
    كند يارى و خواهش و رغبتش
    كند ياد وى را به ارزندگى
    كند ياد وى را به ارزندگى



حكمت 130





  • كسى را كه اندرز و پند چهار
    هر آينه از چشمه سار چهار
    نگرديده نوميد و آشفته دل
    كسى را كه امر بحمد و دعا
    نسازندش از آرزو نااميد
    كسى را كه فرمان توبه بجان
    ز شهد پذيرفتنش، در جهان
    كسى را كه جوينده ى مغفرت
    ز آمرزشش، نااميد و غمين
    كسى را كه شكر و ثنا و سپاس
    ز افزونى نعمتش نااميد
    نسازند و نو شد زلال نويد



  • بدادند و شهد زلال بهار
    روانبخش و گنجينه ى افتخار
    گرفتار و درمانده ى آب و گل
    نمودند و شكر و سپاس و ثنا
    ببارندش احسان و نور نويد
    بدادند و تعميد در انس و جان
    نسازندش افتاده و مستهان
    نمودند و خواهنده ى آخرت
    نسازند و وامانده و بى امين
    عطا كرده اند و شعور و حواس
    نسازند و نو شد زلال نويد
    نسازند و نو شد زلال نويد



حكمت 131





  • هر آينه حمد و ثنا و نماز
    تقرب، پى جمله ى زاهدان
    و حج از براى ضعيفان جهاد
    براى هر آنچه، بدهر و جهان
    زكات بدن، روزه است و صيام
    جهاد زن اندر زمين و زمان
    باخلاق شايان و خلق نكو
    پى شوهر و حفظ ناموس او



  • سجود خدا و دعا و نياز
    بحق است و سرمايه جاودان
    تلاش است و از زهد و تقوا، مهاد
    زكاتى بود در عيان و نهان
    كه بر تن دهد انتظام و قوام
    بود طاعت از مرد و حسن گمان
    پى شوهر و حفظ ناموس او
    پى شوهر و حفظ ناموس او



/ 135