حكمت 435 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 435





  • بوقتى كه از مرگ ماللك خبر
    كه او را، خدا، غرقه ى رحمتش
    جناب على با بيان جلى
    هر آينه مالك برفت و نهان
    ولى، مالك اندر سراى وجود
    قسم بر خدا، گر كه كوهى گران
    هر آينه كوهى جدا و بزرگ
    و گر وزنه اى بود و سرسخت و سنگ
    همانا كه سنگى گران و ستبر
    كه حيوان سم دارى و رهنورد
    باوج ستيغش نگردد روان
    بر آن، طائرى، دركش كهنه دير
    ندارد توانى كند سير و طير



  • بحضرت رسيد و شرنگ جگر
    نمايد، ببخشايش و نعمتش
    بگفت و در عالم شد آن، منجلى
    شد از دهر و ماتمسراى جهان
    در ايمان و ملك شجاعت چه بود؟
    بجان بود و بنيانكن كافران
    بزهد و شرف بود و صولت سترگ
    در آهنگ فرهنگ و سرهنگ جنگ
    بكوه عمل بود و در قاف صبر
    بهر سال و فصلى و در گرم و سرد
    ندارد پى سير اوجش توان
    ندارد توانى كند سير و طير
    ندارد توانى كند سير و طير



حكمت 436





  • عمل كردن اندك و كار كم
    ز كار زيادى كه آن خستگى
    سزاوار و شايسته و بهتر است
    پى زندگى نيك و راجحتر است



  • بطور توالى و كسب حكم
    كند بار و ايجاد بگسستگى
    پى زندگى نيك و راجحتر است
    پى زندگى نيك و راجحتر است



حكمت 437





  • بوقتى كه خوى شگفت آورى
    همانندشان را، از او، انتظار
    بداريد از خير و شر و مضار



  • بروح كسى باشد و داورى
    بداريد از خير و شر و مضار
    بداريد از خير و شر و مضار



حكمت 438





  • به غالب، كه او، بر فرزدق پدر
    بوقتى كه با يكدگر گفتگو
    بفرمودش حضرت بلحن سوال
    شترهاى بسيار خود را چه كار؟
    بگفتا كه يا سرور مومنين
    حقوق كسان و شگرد نورد
    بگفتش على، كاين پراكندگى
    ستوده ترين سيرت و راه پاك
    پى آن شترها و اموال تو
    بدين است و پاكيزه اعمال تو



  • پى و ريشه بود و ببارش، شجر
    نمودند و از حال هم پرس و جو
    كه در زندگانى و بازار مال
    نمودى و ماندت چه حد و شمار؟
    امير سراپرده ى عالمين
    تماميشان را پراكنده كرد
    بايمان شايسته، آكندگى
    درخشنده و مشعل تابناك
    بدين است و پاكيزه اعمال تو
    بدين است و پاكيزه اعمال تو



/ 135