حكمت 292 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 292





  • شد از رهبر مومنين جهان
    كه در روز محشر، چگونه خدا
    ز مخلوق و فوج كثير و فريق
    بفرمودشان در جواب سئوال
    همانگونه ايكه بر اين مردمان
    دهد روزى و توشه ى زندگى
    بپرسش شدندش چگونه حساب
    كه او را نبينند و ذاتش نهان
    بفرمودشان، با بيان بليغ
    همانگونه ايكه بر اين فوج خلق
    كه او را نبينند و ديدار ذات
    ميسر نگردد ببحر حيات



  • سئوالى كه گويد ز راز نهان
    در آن گيرودار و خروش و ندا
    نمايد حساب و شمار دقيق
    بحكمت بيان و در اوج كمال
    با فزونى خيلشان، در زمان
    بكارند و سرگرم سازندگى
    نمايد از آنان و ختم كتاب
    بعام است و خاص و كهان و مهان
    شد امرش، در آفاق حكمت، ستيغ
    دهد روزى و هستى و بود و دلق
    ميسر نگردد ببحر حيات
    ميسر نگردد ببحر حيات



حكمت 293





  • رسول تو از عقل و فكرت، بيان
    ولى نامه ى تو بلحن بليغ
    كه از جانب تو بصنع و هنر
    سخن گويد و پا شد علم و هنر



  • نمايد چسان بودنت را، عيان
    رساتر ز پيك است و بران چو تيغ
    سخن گويد و پا شد علم و هنر
    سخن گويد و پا شد علم و هنر



حكمت 294





  • گرفتار دردى، كه رنج و بلا
    نباشد بذكر و دعا، در نياز
    كه از تندرستى خود در امان
    نباشد ز درد و بلاى زمان



  • گرفتش در آغوش و شد مبتلا
    فزون تر از آنكس، بدهر مجاز
    نباشد ز درد و بلاى زمان
    نباشد ز درد و بلاى زمان



حكمت 295





  • گروه بنى آدم و مردمان
    كسى را پى الفت مادرش
    نسازندش آلوده ى سرزنش



  • پسرهاى دهرند و دور زمان
    نسازندش آلوده ى سرزنش
    نسازندش آلوده ى سرزنش



حكمت 296





  • كسيكه نداراست و بيچيز و مال
    فرستاده ى ذات پروردگار
    پس آنكس كه او را ز كار و كمك
    خدا را شده مانع و در ستيز
    كسيكه باو، چيزى و نقد و مال
    نثار جلال خداوند پاك
    نموده بگردونه ى مهد خاك



  • پريشان و در بند فقر و ملال
    بدهر است و گردونه ى روزگار
    شود مانع و سد نان و نمك
    و ز اجراى فرمان حق، در گريز
    ببخشايد و تا رهد از وبال
    نموده بگردونه ى مهد خاك
    نموده بگردونه ى مهد خاك



/ 135