حكمت 024
الا... اى بنى آدم سر گران
زمانى كه ديدى نگارنده ات
بباران توفنده ى نعمتش
ز گنجينه هايش، بمهر و صفا
بحالى كه تو ذات او را گناه
از او، بر حذر باش و در اظطراب
بترس، از حساب و كتاب و عقاب
گرفتار آلايش بيكران
پديد آور و آفريننده ات
بهاران بارنده ى رحمتش
ببخشد بتو در عيان و خفا
نمائى و جان و دلت را تباه
بترس، از حساب و كتاب و عقاب
بترس، از حساب و كتاب و عقاب
حكمت 025
كسى، چيزى و مطلبى را، بدل
مگر آنكه در لحن بيفكرتش
شود آشكار و بمردم، عيان
نثار منافق، گزند و زيان
نسازد نهان و زجانش، بهل
در آن رنگ رخسار بيعبرتش
نثار منافق، گزند و زيان
نثار منافق، گزند و زيان
حكمت 026
نما سعى و بيماريت را، بسر
باندازه اى كه تو را در ديار
به بيمارى اندك و درد و رنج
مشو بسترى، در سراى سپنج
رسان و منه چون كلاهش، بسر
برد راه و دارى، ز خود، اختيار
مشو بسترى، در سراى سپنج
مشو بسترى، در سراى سپنج
حكمت 027
گران زهد و از بهترين شرف
نهان كردنش باشد اندر حرف
نهان كردنش باشد اندر حرف
نهان كردنش باشد اندر حرف