حكمت 384
تكلم كنيد و كلام و سخن
كه تا در زمين و زمان، شهره ور
كه انسان بزير زبانش، نهان
بفكر است و محبوس كام و دهان
بگوئيد و از دانش و علم و فن
شويد و ز علم و هنر، بهره ور
بفكر است و محبوس كام و دهان
بفكر است و محبوس كام و دهان
حكمت 385
چه خوش بو بود، مشك و ظرفش، سبك
و بويش دل انگيز و عطرى خوش است
فرح بخش و جان پرور و دلكش است
نكو باشد و حلق تنگش، تنگ
فرح بخش و جان پرور و دلكش است
فرح بخش و جان پرور و دلكش است
حكمت 386
فكن، سرفرازى خود را ز دوش
نما نخوتت را پريش و تباه
بگورت، نما، ياد و انديشه كن
سفر كردنت را بخود پيشه كن
بروى زمين و بحملش، مكوش
كنش سر بزير و در اعماق چاه
سفر كردنت را بخود پيشه كن
سفر كردنت را بخود پيشه كن
حكمت 387
ز دنيا، بگير، آنچه بر سوى تو
بگردان رخ از آنچه رخسار و رو
و گر اين عمل را نيارى بكار
مكن، بهر جستن، زياده روى
به آز و هوا و هوس، رهروى
زره آيد و بر درو كوى تو
بگرداند، و رم، نمايد ز تو
شوى مايل ثروت و اعتبار
به آز و هوا و هوس، رهروى
به آز و هوا و هوس، رهروى