حكمت 154
همانا تهيدستى و بار فقر
فنازا و مرگ زياده بزرگ
هيولاى غم پرور است و سترگ
كه بر جان و دل، ميزند نقب و نقر
هيولاى غم پرور است و سترگ
هيولاى غم پرور است و سترگ
حكمت 155
هر آنكس كه حق كسى را ادا
كه او، حق وى را نيارد بجا
ورا بندگى كرده و چاكرى
غلامى و در يوزه و نوكرى
نمايد باخلاص جان و فدا
نبخشد سزايش بروز و دجا
غلامى و در يوزه و نوكرى
غلامى و در يوزه و نوكرى
حكمت 156
هر آينه بر آفريده شده
نباشد روا، طاعت و پيروى
بجائى كه طغيان بر كردگار
در آن باشد و بغى و ظلم و ضرار
كه در نقش هستى، كشيده شده
بدنبال انديشه اش، رهروى
در آن باشد و بغى و ظلم و ضرار
در آن باشد و بغى و ظلم و ضرار
حكمت 157
كسيكه در حق خودش تنبلى
نگردد ملامت، براه و روال
كه بل، سرزنش، از پى آنكس است
كه حق دگر را چپاول كند
حرام و پلشتى تناول كند
كند بهر بگرفتنش، كاهلى
نيفتد بچاه وبال و زوال
كه غارتگر و دزد و خار و خس است
حرام و پلشتى تناول كند
حرام و پلشتى تناول كند