حكمت 243
غم و رنج و تلخى دنياى خوار
بود شهد و شيرينى آخرت
و شيرينى دار دنياى زار
پى آن جهان و سراى دگر
پلشت است و سيلاب خون جگر
گرفتارى بند و زندان تار
گلاب و گل و بخشش و مغفرت
بود تلخ و آماج تير شرار
پلشت است و سيلاب خون جگر
پلشت است و سيلاب خون جگر
حكمت 244
خداوندگار زمين و زمان
به ايمان گرائى و حق و يقين
به تطهير از شرك و كفر و فساد
نماز و ثنا و دعا را، لزوم
بپاكى از كبر و گردن كشى
زكات و هر آنچه كه راه خدا
به تثبيت روزى مردم قرار
و اين روزه را از پى امتحان
بسنجش سراى زمين و زمان
و حج را پى قوت و ارج دين
شكوه جهانى و حق و يقين
بفرموده واجب بر اين مردمان
فرامين و احكام و آيات دين
امان ماندن از گمرهى و عناد
نموده در ادوار و هر مرز و بوم
تبانى و خودخواهى و سركشى
دهندش ز اغنام و سيم و طلا
بداد و روا كرد و ملزوم كار
به اخلاص نوع بشر، در جهان
بپا كرد و الزام بر مردمان
شكوه جهانى و حق و يقين
شكوه جهانى و حق و يقين