حكمت 431 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 431





  • تمامى زهد و كمال و شرف
    بود در دو قول اصيل و كلام
    خداوند قهار و سبحان پاك
    كه هرگز، بر آنچه كه از دستتان
    ز گندابه ى درد و آه سپنج
    بر آنچه شما را ببخشيد و داد
    در امواج درياى شادى غريق
    كسيكه ببگذشته، افسوس و غم
    به آينده خندان و مسرور و شاد
    پس او، زهد شايسته را، بهر خويش
    رسيده به آن و بجستش بدل
    نموده غم و درد خود را بهل



  • بخلق جهان و جميع حرف
    ز قرآن حق و اصول گرام
    بفرموده بر مردم گوى خاك
    بدر رفت و دلخون و جان، خستتان
    منوشيد و زهر آبه ى جام رنج
    ببنمودتان شهسوار مراد
    مگرديد و از سركشان فريق
    نخورد و نشد غرقه ى در الم
    نگشت و نشد سركش در بلاد
    زد و سمت و راهش كشيده، بپيش
    نموده غم و درد خود را بهل
    نموده غم و درد خود را بهل



حكمت 432





  • ولايات و فرماندهى، بر كسان
    ميادين مردان دهر و قرون
    پى امتحان است و نشر فنون



  • بيانات و جولان دهى، با لسان
    پى امتحان است و نشر فنون
    پى امتحان است و نشر فنون



حكمت 433





  • چه بى حد نمايد زوال و تباه
    تن آسائى و خواب و تن پرورى
    بتدبير شايان و تصميم روز
    شررزاتر از آتش هيمه سوز



  • برافكنده و محو و نابود جاه
    فراموشى و نسى و غفلت گرى
    شررزاتر از آتش هيمه سوز
    شررزاتر از آتش هيمه سوز



حكمت 434





  • ديارى و شهرى ز شهر دگر
    سزاوار و شايان و شايسته تر
    هر آينه از بهترين بلاد
    بود آن ديارى كه آنت بدوش
    بگيرد در آغوش و بخشد نقوش



  • نباشد برايت بديد و نگر
    مكانى و ماواى بايسته تر
    خوشايند و گلزار امن و مراد
    بگيرد در آغوش و بخشد نقوش
    بگيرد در آغوش و بخشد نقوش



/ 135