حكمت 397 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • هر آنگه، كه از ما گرفت و ستاند
    و تكليف آنرا ز بطن و نما
    كند دور و بر دارد از دوش ما



  • بخوان تملك، نخواند و نراند
    كند دور و بر دارد از دوش ما
    كند دور و بر دارد از دوش ما



حكمت 397





  • هلا... پير عمار نيكو نهاد
    بروى مغيره، مكن سعى و كار
    ازيرا كه او در روند و روال
    مگر آنكه چيزى كه در روزگار
    زر و سيم و مال جهان را، بر او
    كه با عمد و دانسته، او، مشتبه
    كه تا شبهه ها را، بهانه قرار
    براى خطاهاى توفنده اش
    جنايات و اعمال كوبنده اش



  • تواناى در دين و امر جهاد
    رهايش كن و بر خودش واگذار
    نبگرفته از دين، نور كمال
    بدنيا و غمخانه ى آزگار
    بگردانده نزديك و در آن فرو
    بخود كرد و ايمان حق را، تبه
    دهد از پى خويش و انجام كار
    جنايات و اعمال كوبنده اش
    جنايات و اعمال كوبنده اش



حكمت 398





  • چه نيكو بود كرنش اغنيا
    پى كسب اجرى كه نزد خداست
    و نيكوتر از آن شكوه منش
    بلندى طبع فقيران پاك
    بزرگى و دورى از اغنياست
    بانگيزه ى اعتماد بحق
    بذات خداوند پاك و احق



  • براى فقيران بى چيز و نا
    كه از مزد و پاداش دنيا، جداست
    سرافرازى و فخر و ناز كنش
    بگيتى و در ورطه ى آب و خاك
    كه سير و سلوك و ره ى اتقياست
    بذات خداوند پاك و احق
    بذات خداوند پاك و احق



حكمت 399





  • خرد را، بمردى، خداوندگار
    مگر آنكه او را، بروزى، بدان
    رهائى دهد از گزند بدان



  • امانت نبخشيده در روزگار
    رهائى دهد از گزند بدان
    رهائى دهد از گزند بدان



حكمت 400





  • هر آنكس كه گردد گلاويز حق
    حق، او را، زند، بر زمين و بخاك
    كند پرت و نابود و خوار و هلاك



  • تبه ساز ترتيب و نظم و نسق
    كند پرت و نابود و خوار و هلاك
    كند پرت و نابود و خوار و هلاك



/ 135