حكمت 170
لجاجت، لگام زوال و وبال
كند فكر و انديشه را سر بگور
ز دانا و صاحب خرد، محو و دور
زند بر دهان جمال و كمال
ز دانا و صاحب خرد، محو و دور
ز دانا و صاحب خرد، محو و دور
حكمت 171
طمع، بندگى كردن دائمى است
سرانجام آن، خفت و نادمى است
سرانجام آن، خفت و نادمى است
سرانجام آن، خفت و نادمى است
حكمت 172
بر كوتهى، در روال و عمل
گل و نوبر و ميوه ى احتياط
رهائى ز عيب است و فر حيات
فسوس است و اندوه و آه و زلل
رهائى ز عيب است و فر حيات
رهائى ز عيب است و فر حيات