حكمت 325 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 325





  • در اوصاف مومن جناب امام
    نشاط خداجو، بر آن چهره اش
    غم و درد و آه و فغان، در دلش
    زهر چيز دنيا، دل و سينه اش
    و نفسش ذليل و پريشان تر است
    بدش آيد از حالت سركشى
    ريا را، بود، دشمن كينه توز
    غم و درد و اندوه جانش دراز
    بهمت، بلند است و صولت قوى
    سكوت و خموشى او، بس فزون
    و وقتش كم است بطور مدام
    بشكر و سپاس است و تقديس حق
    صبور است و پرطاقت و بردبار
    فرورفته، در فكر و انديشه اش
    بخيل است بر خواهش آرزو
    و خويش، بود، نرم و هموار و پاك
    نهادش شريف است و نرم و لطيف
    و نفسش، قوى تر، ز هر سنگ سخت
    بحالى كه از بنده اى در زمين
    پريشان تر است و ذليل و غمين



  • بفرمود و تصوير روح كلام
    بود نقش و سرمايه و بهره اش
    عجين است و مخلوط آب و گلش
    گشاده تر است و چو آئينه اش
    ز هر چيز و از ميغ گريانتر است
    گريزد ز طغيان و گردنكشى
    بنخوت گرا، خصم و آتش فروز
    بسوز و گداز است و غرق نياز
    بعلم و خرد، مى كند رهروى
    در انديشه است و غريق درون
    كند كار و بخشد بدينش قوام
    بايثار جان و ثناى احق
    خردمند و داننده ى راه كار
    حقيقت، بود، حرفه و پيشه اش
    ندارد بميل و هوس گفتگو
    دل و طينتش، اختر تابناك
    سرشتش گهرزا و پاك و عفيف
    ملبس بدين است و او تار بخت
    پريشان تر است و ذليل و غمين
    پريشان تر است و ذليل و غمين



حكمت 326





  • غناى گرانبار و گنج بزرگ
    بر آنچه كه در دست اين مردمان
    نباشد بجان و دلت آرزو
    كه كسبش كنى و از آن گفتگو



  • بود آنكه باشى قوى و سترگ
    ز مال است و بر آزشان ترجمان
    كه كسبش كنى و از آن گفتگو
    كه كسبش كنى و از آن گفتگو



حكمت 327





  • كسيكه از او، چيزى و مال و كار
    رها از برآورد و آزاده است
    مگر.... تا زمانيكه وعده كند
    عملكردنش را اراده كند



  • طلب گردد و قدرت و اعتبار
    يله، از هر آن حادث زاده است
    عملكردنش را اراده كند
    عملكردنش را اراده كند



حكمت 328





  • اگر بنده ى پاك و نيكوسرشت
    اجل را و رفتار آنرا بچشم
    بر آن آرزو فريبش، بدل
    شود دشمن و سازد از خود، بهل



  • بدنيا و در خرمن بذر و كشت
    ببيند كه مى باردش غيظ خشم
    شود دشمن و سازد از خود، بهل
    شود دشمن و سازد از خود، بهل



/ 135