حكمت 426 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 426





  • نخست مردمانرا بدور جهان
    سپس بهر خود، خصم و دشمن بدار
    مكن امر و فرمان و مامور كار



  • بسنج و كن از كارشان امتحان
    مكن امر و فرمان و مامور كار
    مكن امر و فرمان و مامور كار



حكمت 427





  • نميباشد امكان اين در حيات
    در حمد و شكر و ثنا را، بدهر
    پى بنده و تا كه او را، سپاس
    وليكن در رحمتش را بر او
    در ذكر و حمد و دعا را، عيان
    وليكن پذيرفتنش را بذات
    در توبه را در بحار حيات
    وليكن در بخشش را بر او
    به بندد، كند در عذابش فرو



  • كه فرمانده و خالق ممكنات
    گشاده گذارد بپنهان و جهر
    نمايد بجان و وجود و حواس
    به بندد بخشم و كند پشت و رو
    گشايد بتقديس خود در ميان
    به بندد در و تا نبخشد نجات
    گشايد بگلخانه ى ممكنات
    به بندد، كند در عذابش فرو
    به بندد، كند در عذابش فرو



حكمت 428





  • هر آينه لايقترين مردمان
    بروح جوانمردى و جان پاك
    كه پاكان و نيكان و بخشندگان
    در او، ريشه و اصل و بنياد و پى
    بحق كرده باشند و تعليم وى



  • بسير قرون و زمين و زمان
    كسى باشد، و روشن تابناك
    شرف پيشگان و درخشندگان
    بحق كرده باشند و تعليم وى
    بحق كرده باشند و تعليم وى



حكمت 429





  • ز مولا على رهبر كائنات
    به پرسش شدند سئوالى چنين
    كه عدل و ادب، يا كه بخشش، كدام؟
    بحكمت بيان كرد و فرمودشان
    درفش گرانمايه ى عدل و داد
    امور بشر را بجاى خودش
    ولى بذل و بخشش، ز جايش برون
    همانا كه عدل سائس خيل عام
    و بخشش، فقط بر كسى فائده
    كه بر او شود بذل و جود و عطا
    هر آينه عدل، اشرف و برتر است
    ز داد و دهش، افضل و سرتر است



  • امام سراپرده ى ممكنات
    نمودند و از عدل وجود مهين
    بود برتر و بهتر و پر قوام؟
    در دانشش باز و بنمودشان
    بهر كشور و سرزمين و بلاد
    نهد از خوش و نيك و شر و بدش
    كشد از نشيمنگه و اندرون
    نگهدار خلق است و فوج انام
    دهد در روال و شود مائده
    رهايد ز آزار و رنج و بلا
    ز داد و دهش، افضل و سرتر است
    ز داد و دهش، افضل و سرتر است



/ 135