حكمت 018 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 018




  • هر آنكس پى خواهش و ميل خويش
    مهار هوس را نمايد رها
    اجل يورش آرد به بند نفس
    كند صيد و لغزاندش در قفس



  • بتك تازد و ره نوردد به پيش
    برى ماند از عقل و هوش و دها
    كند صيد و لغزاندش در قفس
    كند صيد و لغزاندش در قفس



حكمت 019




  • ز لغزيدن و خبط بخشندگان
    بجان بگذريد و كز آنان، كسى
    مگر آنكه دست خداى جهان
    كه او را نمايد عزيز و بلند
    برى از خطا و نژند و گزند



  • سخى و جوانمرد و كوشندگان
    نلغزد بگردابه ى مفلسى
    بدستش بود در عيان و نهان
    برى از خطا و نژند و گزند
    برى از خطا و نژند و گزند



حكمت 020




  • هيولاى ترس و لهيب هراس
    پشيمانى و طيف شرمندگى
    و فرصت، چو ابر رونده، عبور
    همانا كه پرواى كار و مجال
    مسازيدش از كف، بدور و رها
    تباه و پريش و بدون بها



  • رفيق زيان است و دام حواس
    قرين بياس است و درماندگى
    نمايد ز انسان و گردد بدور
    زمانى كه در آن، شكوفد كمال
    تباه و پريش و بدون بها
    تباه و پريش و بدون بها



حكمت 021




  • پى ما، نصيبى و حق و حقوق
    و گر حق ما را، بما، پس دهند
    هر آينه گيريم و اندر روال
    و گر هم ندادند و از ما دريغ
    تحمل، بسختى و اندوه و رنج
    سوار كفلهاى بر اشتران
    و گرچه كه اين شب رويها، دراز
    عجين خطر باشد و جان گداز



  • در اصل است و بنيان و خون و عروق
    بدست تواناى وارث نهند
    كنيمش سراى شكوه و كمال
    نمودند و غصب و تصرف، به تيغ
    نمائيم و بر ضرب و شتم و شكنج
    شويم و شود طى، مسيرگران
    عجين خطر باشد و جان گداز
    عجين خطر باشد و جان گداز



/ 135