حكمت 309
يكى از گروه يهود، بر امام
شمايان رسول خدا را، بخاك
در اطراف او اختلاف عيان
بفرمودش حضرت كه ما اختلاف
فقط از خود او، نه درباره اش
ولى، پايتان از نم آب بحر
بپيغمبر خود بداد و خروش
كه مثل خدايان اين مردمان
پى ما، خدائى، در اينجا قرار
و موسى، بر آشفت و غريد و گفت
كه فوج شما، مردم بيخرد
پلشتيد و بيفكرت و ديو و دد
چنين گفت و پاشيد زهر كلام
امانت نبخشيده در گور پاك
نموديد و دعوى و شر و زيان
نموديم و دعوى و كار خلاف
نگشتيم عدو و ستمكاره اش
نگرديده خشك و مصرا، بجهر
بگفتيد و ياغى شديد و چموش
بتان نكو منظر و شادمان
بده بهر تقديس و انجام كار
دل و جانتان را بدريد و سفت
پلشتيد و بيفكرت و ديو و دد
پلشتيد و بيفكرت و ديو و دد
حكمت 310
بمولا على شير حق و ژيان
كه با چه توانى؟ بخيل گوان
بگفتا: كه با هر يلى روبرو
مرا بر زيان خودش بيدريغ
كمك مى نمود و ضمان بليغ
چنين گفته اند و برايش بيان
فزونى به جستى و تاب و توان
شدم تا زنم ضربه بر فرق او
كمك مى نمود و ضمان بليغ
كمك مى نمود و ضمان بليغ