حكمت 395
كسيكه بر انواع شغل و حرف
توانائى فكر و تدبير كار
رهايش نمايند و بى اعتبار
به پردازد، آماج و بر خود هدف
رهايش نمايند و بى اعتبار
رهايش نمايند و بى اعتبار
حكمت 396
بوقتى كه از محضر آن امام
ز معناى آنچه كه فرموده بود
كه معنى نمايد بعلم و كمال
توانى نميباشد و قوتى
مگر آنكه با امر پروردگار
بپاسخ بيان كرد و فرمودشان
كه ما... با خدا... در سراى جهان
شريكى و داراى چيزى، نئيم
و دارنده هم در زمين و زمان
مگر آنچه را كه خداوندگار
كه ما را كند صاحب و مالكش
هر آنگه، كه ما را بچيزى و مال
در آنش، ز ما، حق و دارنده تر
كند امر و تكليف و فرمان دهد
نشان ره و كار و پيمان نهد
پژوهشگرانى ز فن كلام
به پرسش شدند و بگفت و شنود
براى كسان و گروه رجال
بجان قدرتى و بدل سطوتى
بتقدير و مشى خداوندگار
بفهماند و تفهيم و بنمودشان
بكيهان و در ماوراى نهان
تهيدست و بيچاره ى درگهيم
نگرديم و آسوده و در امان
بخواهد بگردونه ى روزگار
بملك قضا رهرو سالكش
بفرموده دارا و بخشيده حال
بهر دو جهانست و كارنده تر
نشان ره و كار و پيمان نهد
نشان ره و كار و پيمان نهد