حكمت 066 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 066





  • هر آنگه هر آنچه كه مى خواهيش
    بهر حال و وضعى كه هستى، هراس
    مكن بر دلت بار و، پژمان، حواس



  • نجستى و سوزى، ز جانكاهيش
    مكن بر دلت بار و، پژمان، حواس
    مكن بر دلت بار و، پژمان، حواس



حكمت 067





  • نمى آيد ابله، بديدار كس
    مگر آنكه در عادتش تيز و تند
    و يا تنبل است و تب آلود و كند



  • خردمند و فارغ ز آز و هوس
    و يا تنبل است و تب آلود و كند
    و يا تنبل است و تب آلود و كند



حكمت 068





  • چو عقل و تفكر به اوج كمال
    كلام خردمند و انديشه ور
    شود اندك و در عمل پيشه ور



  • رسد در علوم و رهد از زوال
    شود اندك و در عمل پيشه ور
    شود اندك و در عمل پيشه ور



حكمت 069





  • زمن، بر بدنها، دهد زهر رنج
    كند آرزوهاى دل را دراز
    و مرگ و فنا را، كشاند به پيش
    همه خواهش و آرزو را بدور
    هر آنكس كه بر روزگار و زمان
    بيفتاده در رنج و درد و بلا
    هر آنكس كه آن را، بجست و نيافت
    بسختى فتاد و زهجرش بتافت



  • كشد سوى فرسودگى و شكنج
    تر و تازه و در كمند نياز
    زند بر روان و بدن، زخم و نيش
    نمايد بگودال تاريك گور
    شده چيره و يكه تاز و دمان
    شده بر لهيب تبش مبتلا
    بسختى فتاد و زهجرش بتافت
    بسختى فتاد و زهجرش بتافت



حكمت 070





  • هر آنكس كه خود را بدور زمان
    ببايد بانصاف و روشنگرى
    بياموزد و راه روشن نهد
    در آغاز امر و پگاه نخست
    بتعليم نفس و دل و جان خويش
    و بايد بايمان و روشنگرى
    بفن كلام و بيان و زبان
    ورا، فارغ از حرف و گفتار لب
    كسى كه بنفس خود آموزگار
    ز استاد و تعليم ده مردمان
    بتعليم و تكريم و بر احترام
    سزاوار و برتر بود در انام



  • كند رهبر و قائد مردمان
    به پيش از زمانى كه بر ديگرى
    نشانش، ز حق و طريقت، دهد
    به نيكى و خير و صلاح و درست
    بپردازد و روح ايمان خويش
    بقبل از ادب كردن ديگرى
    و تصريح صوت دهان و لبان
    بكردار و رسمش، نمايد ادب
    بعلم است و فرهنگ و حلم و وقار
    ادب ساز شايسته ى خانمان
    سزاوار و برتر بود در انام
    سزاوار و برتر بود در انام



حكمت 071





  • هر آن دم، كه انسان، ببالا كشد
    بود گام او سوى مرگ و فنا
    بر اندازى عمر و كاخ و بنا



  • كه تازندگى را باعلا كشد
    بر اندازى عمر و كاخ و بنا
    بر اندازى عمر و كاخ و بنا



/ 135