حكمت 363 - ترجمه منظوم نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه منظوم نهج البلاغه - نسخه متنی

حمید قاضی خاکیاسری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت 363





  • نمى باشد ارجى، ز اسلام پاك
    نميباشد عزى، گهر پايه تر
    نباشد حصار و دژو سنگرى
    شفيعى رهاننده تر در جهان
    نباشد مقامى، گرانمايه تر
    و مالى، پى فاقه و درد و رنج
    امانتر، ز ارضاى بر توشه اى
    هر آنكس بر آنچه كه بر او رسيد
    بپيوسته، بر مهد آسودگى
    بدنيا و در ملك و شهر وجود
    كه ميل بدنيا و دهر فنا
    كليد بلازاترين درد و رنج
    جهان مركب وحشى آه و درد
    پلشتى و رشك و فساد و غرور
    بشر را در افتادن منجلاب
    تبهكارى و شر و كردار بد
    تمام بديها و هر چه فساد
    كند، روى هم، خرمن و ريس و دام
    كشد آدمى را بسوى كنام



  • گراميتر و روشن و تابناك
    ز تقواى شايسته پرمايه تر
    نكوتر ز پرهيز و روشنگرى
    نباشد چو توبه، بجهر و نهان
    ز گنج قناعت، قوى پايه تر
    نباشد دژى، در سراى سپنج
    كه شد عايد و گر بود خوشه اى
    قناعت نمايد برزق حصيد
    امان گشته، از رنج و فرسودگى
    بگلزار آسايش آمد فرود
    شبستان اندوه و آه و بلا
    غم است و پريشى و ضرب و شكنج
    فقان است و بنيان كن جان مرد
    شره بارگى و گناه و فجور
    صلا مى زنند و به ويل غذاب
    پلشتى و پندار و گفتار دد
    بكون است و زشتى و فسق و عناد
    كشد آدمى را بسوى كنام
    كشد آدمى را بسوى كنام



حكمت 364





  • هلا... جا براى مرد روشن روان
    پى دين و دنيا، بود بر چهار
    نخست: مرد دانا كه با دانشش
    دوم: جاهليكه در او، ننگ و عار
    از اينكه بياموزد و رستگار
    شود از ندانى و شر و ضرار



  • شريف و در اسلام و حق پر توان
    كس و بر دل و دوششان استوار
    كند كار بايسته با بينشش
    نباشد بتعليم و در جهد كار
    شود از ندانى و شر و ضرار
    شود از ندانى و شر و ضرار



/ 135