ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 131
نمايش فراداده

حكمت 451


  • قضا و قدر، غالب و يكه تاز بميدان جولان شرط و گرو بطوريكه آفت بتدبير و فكر زند لطمه و تير تقدير بكر

  • بچوگان راى است و اسرار و راز ز فن شمارش، فتد در جلو زند لطمه و تير تقدير بكر زند لطمه و تير تقدير بكر

حكمت 452


  • تانى و حلم، هر دو، همزادهم كه آن هر دوان را بلندى عزم همى زايد و ميدهد سيرشان در افكار و انديشه ها طيرشان

  • در اصلند و همتاى در زادهم ابر مادر همت و قصد و حزم در افكار و انديشه ها طيرشان در افكار و انديشه ها طيرشان

حكمت 453


  • سخن چينى و غيبت و زشت ياد بود كوشش عاجز عاجز و ناتوان فرومانده و زار و خسته روان

  • بهر جا و هر حالت و فكر و ياد فرومانده و زار و خسته روان فرومانده و زار و خسته روان

حكمت 455


  • هر آينه دنيا، پى ديگرى نگرديده از بهر خود، بود و خلق كه پوشد بتن، پود هستى و دلق

  • شده خلق و ميدان بازيگرى كه پوشد بتن، پود هستى و دلق كه پوشد بتن، پود هستى و دلق