هر آنكس كه خودبين و خودخواه خويشهر آئينه او، دشمنان زياداثر بخشى بذل و انفاق مالعملكرده ى مردمان جهانبروز جزا پيش چشمانشانعيان است و سركوب و غرمانشان
بكبر است و بر ديگران زخم و ريشبجا و مكان دارد و در بلاددواى نجات است و اكسير حالبدنيا و در آشكار و نهانعيان است و سركوب و غرمانشانعيان است و سركوب و غرمانشان
حكمت 007
بحيرت، بر اين آدمى، بنگريدكه با پيهى و چربى ديدگانو با پاره اى، لحم نرم و زبانو با استخوانى، نيوشد، كلامز چاك و شكافى، نفس مى كشدهوا را، ببند و قفس مى كشد
شگفتى و عبرت، بدل، پروريدنظر مى كند بر زمين و زمانسخن گويد و مى نمايد بيانصدا را نمايد شكار و بدامهوا را، ببند و قفس مى كشدهوا را، ببند و قفس مى كشد
حكمت 008
هر آنگه كه دنيا پى ملتىنكوئى ديگر كسان را، بدهربايشان، دهد، نسبت و عاريهبوقتى، بر آنان، كند اخم و پشتنكوهايشان را، از آنان، بچنگستاند، بجايش، دهد عار و ننگ
رو آورد و بخشيدشان دولتىكند خرمن و بار و در بر و بحرببدخواهشان، وعده ى هاويهزند بر سر و رويشان چنگ و مشتستاند، بجايش، دهد عار و ننگستاند، بجايش، دهد عار و ننگ
حكمت 009
بدانگونه با مردمان امتزاجكه گر در همانحال و در وقت تنگبراى شما با دل و جان خويشكشند و بكردارتان نام پاكو گر زنده مانديد و در زندگىهوا خواه آميزش با شماشوند و نمايندتان رهنما
نمائيد و افكارشان را علاجبمرديد و زد مرگتان، پالهنگبگريند و سر در گريبان خويشنهند و نشان خوش و تابناكبفخر و مباهات و ارزندگىشوند و نمايندتان رهنماشوند و نمايندتان رهنما