زبان گويا نعمت پروردگار است و همين نعمت خطرات عظيمي دارد، مبلِّغ بايد هوشيار باشد كه زبانش وسيله آزار ديگران نشود. حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد:
«اَللِّسانُ سَبُعٌ اِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ.»20
زبان درندهاي است كه اگر جلويش باز گذاشته شود ميگزد.
از قديم الايام دو روش مهم تبليغي وجود داشته است 1. زبان خطابهاي، 2. زبان شعري. هر كدام از اين دو موقعيتي ويژه در ميان ملل و اقدام داشتهاند گاهي يك بيت شعر، شعلهاي از آتش خشم عدهاي افكنده و باعث سالها جنگ و خونريزي شده است و گاهي سخن حسابشده و سنجيده و از عمق جان برخاستهاي طوفاني را مهار كرده است. اين مقاله نگاهي است گذرا بر دو تن از خطيبان تاريخ اسلام است.
در همه دورانهاي عربي و اسلامي و بلكه تاريخ بشري هيچ كسي در بلاغت سخن منزلت خوب علي ابن ابي طالب عليهالسلام را نداشته است. كلام او تمامي امتيازات پرارج سخنوري را دارد.
نهجالبلاغه شاهكار علم و ادب و فصاحت و بلاغت است، در حالي كه كلام براي حضرت وسيله است نه هدف. آن حضرت ميخواستند انسانها را هدايت كنند نه اين كه هنرنمايي كنند. اگر هدف حضرت خلق يك اثر هنري بود حتما زلزلزيه بزرگتر و عجيبتري ايجاد ميكرد.
مرحوم شهيد مطهري ميفرمايد: