«ميخائيل نصيحه» نويسنده لبناني در مقدمه كتاب جرج جرداق گويد:
«علي عليهالسلام تنها در ميدان جنگ قهرمان نبود در همه جا قهرمان بود. در صفاي دل، پاكي وجدان جذابيّت سحرآميز بيان انسانيت واقعي... او در همه ميدانها قهرمان بود»21
به گفته جاحظ ابن عباس كه خود سخنوري برجسته بود، در مقابل حضرت علي عليهالسلام زانو ميزد. كلام او ميشنود. تمامي كساني كه اهل سخن بوده و هستند با شنيدن و خواندن كلمات علي عليهالسلام مسحور ميشوند. سخنان حضرت آن چنان عظمتي دارد كه گاهي از شنيدنش به گريه ميافتادند و چه بسا قالب تهي ميكردند.
وقتي حضرتش خطبه معروف الفرّاء را القاء فرمود. بدنها لرزيد و اشكها جاري شد و دلها به طبش افتاده.22 مغمام بعد از شنيدن صد صفت از صفات متقين در بيان حضرت خشكيد و بزمين افتاد. و جان به جان آفرين تسليم كرد!
اعتراف سخنوران بر عظمت سخنان حضرت امير عليهالسلام
استاد ابن مقفع دانشمند و نويسنده عرب ميگويد:
هفتاد خطبه از خطبههايش را حفظ كردم پس از آن ذهنم جوشيد كه جوشيد.23
ابن ابي الحديد معتزلي ميگويد:
به حق، سخن علي را از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر خواندهاند.24
او در جلد چهارم كتابش پس از شرح نامه امام عليهالسلام به عبداللّه بن عباس گويد:25
فصاحت را ببين كه چگونه افسار به دست اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن... مانند چشمهاي كه خود به خود بدون مزاحمت ميجوشد. سبحان اللّه... علي مافوق بشر است.
شيخ محمد عبده در مقدمه شرح خود بر نهجالبلاغه گويد:
در همه مردم عرب زبان يك نفر نيست، مگر آن كه معتقد است، سخن علي عليهالسلام بعد از قرآن و كلام نبوي. شريفترين و بليغترين و پر معنيترين و جامعترين سخنان است.26
طه حسين اديب و نويسنده مصري در كتابش، داستان مردي را نقل ميكند كه در جريان جنگ جمل دچار ترديد ميشود. آن مرد با خود ميگويد: چطور ممكن است شخصيّتهايي مثل طلحه و زبير بر خطا باشند؟! پس درد دل خود را با علي عليهالسلام در ميان ميگذارد. حضرت به او ميفرمايد:
«انك ملبوس عليك. ان الحق و الباطل لا يعرفان باقدار الرجال. اعرف الحق تعرف اهله، و اعرف الباطل تعرف اهله».27
طه حين سپس ميگويد:
«من پس از وحي و سخن بالا جوابي پر جلالتر و شيواتر از اين جواب نديده و نميشناسم.28