پرسش ها و پاسخ ها

محمدتقی مصباح یزدی

نسخه متنی -صفحه : 124/ 13
نمايش فراداده

فرامين الهي سعادت آدمي را تأمين مينمايد. بنابراين دموكراسي و مردم سالاري اگر به معناي ارزش رأي مردم در مقابل حكم خداوند باشد، هيچ اعتباري ندارد، زيرا آنچه بايد در مقابل آن خاضع و مطيع باشيم، فرمان خداست نه رأي مردم.

بنابراين، اگر مردم كشوري در وضعيتي خاص بر امر نامشروعي توافق نمايند و رأي دهند ـ چنان كه در برخي از كشورهاي غربي اين گونه است ـ در چنين موقعيتي قطعاً فرمان دين مقدّم است، زيرا حكم خدا بر تشخيص مردم رجحان دارد. اگر رأي مردم را بر حكم خدا ترجيح دهيم، عملاً خدا را نپرستيده ايم و تابع فرمان او نبوده ايم و ربوبيّت تشريعي خداوند را زير پا گذاشته ايم، كه اين عمل با توحيد منافات دارد.

دموكراسي غربي به معناي بينيازي از احكام دين و بسنده كردن به آراي جمعي است، و اين دقيقاً سرپيچي ازاطاعت پروردگار به شمار ميآيد. اهميّت دادن به رأي مردم در مقابل حكم الهي، روگرداندن از توحيد و پذيرش شرك جديد دنياي معاصر است، كه بايد با اين بت پرستي جديد مبارزه شود.

معناي مورد قبول از دموكراسي

اگر منظور از دموكراسي اين باشد كه مردم در چارچوب احكام الهي و قوانين شرعي در سرنوشت خود مؤثر باشند، چنين تعبيري با دين مخالفت ندارد. در قانون اساسي اين معنا ـ بروشني ـ تأييد شده و مقصود امام امت كه فرمودند: ميزان رأي مردم است، بدون ترديد همين بوده است; نه آنكه هر چه مردم خواستند ـ حتّي اگر مخالفت حكم خدا باشد ـ ارزش و اعتبار دارد. ميزان، رأي مردم است تا زماني كه از قوانين الهي خارج نشود و با مباني شرع مخالفتي نداشته باشد; در غير اين صورت، رأي مردم ارزشي ندارد.

آيه شريفه «وَاَمْرُهُمْ شُوري بَيْنَهُمْ» ([2]) به اين معنا نيست كه مردم در همه چيز ميتوانند نظر بدهند و حلال و حرام خدا را با شور و گفتگو تغيير دهند; بلكه طبق آيه شريفه «وَما كانَ لِمُؤْمِن وَلامُؤْمِنَة اِذا قَضي اللّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ» ([3]) در احكامي كه از سوي خدا و پيغمبر صادر شده است، مؤمنان هيچ اختياري در دخل و تصرف ندارند.

[1]ـ يوسف; 67: حاكميت فقط از آن خداست.

[2]ـ شوري: 38; مؤمنان كارشان را با مشورت يكديگر انجام ميدهند.

[3]ـ احزاب: 36; هيچ مرد وزن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند، با آن مخالفت نمايد.