جانشين خويش معرفي كرده اند، ابلاغ تعيين الهي بوده است. حضرت علي (عليه السلام) از طرف خدا براي ولايت و حكومت منصوب شده بود. درباره ديگر امامان نيز همين گونه است. ليكن مطلب ديگري كه مطرح است اين است كه:
آيا از جانب خدا كسي در زمان غيبت معصوم(عليه السلام) براي حكومت نصب شده است؟آنچه از روايات موجود در كتابهاي روايي شيعي استفاده ميشود اين است كه در زمان غيبت، فقيهي كه واجد شرايط مذكور در روايات باشد، حق حاكميت دارد و به تعبير برخي روايات از طرف معصومان (عليهم السلام) به حكومت نصب شده است.
مشروعيت حكومت فقها زاييده نصب عام آنان از سوي معصومان است كه آنان نيز منصوب خاص از جانب خداي متعال هستند. از نظر شيعه به همان معياري كه حكومت رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) مشروعيت دارد، حكومت امامان معصوم و نيز ولايت فقيه در زمان غيبت مشروعيت خواهد داشت; يعني مشروعيت حكومت هيچ گاه مشروط به رأي انسانها نبوده، بلكه امري الهي و با نصب او بوده است.
تفاوت نصب امامان معصوم با نصب فقها در اين است كه معصومان (عليهم السلام)به صورت معين نصب شده اند، ولي نصب فقها عام بوده و در هر زماني برخي از آنها مأذون به حكومت هستند.
از ديدگاه اهل تسنن ـ كه بجز رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) هيچ كس از طرف خدا منصوب نشده است ـ حكومت چگونه، مشروعيت مييابد؟ در جواب بايد گفت: سه راه براي مشروعيت حكومت وجود دارد; اول: اجماع مسلمانان براي حكومت يك فرد; دوم: نصب توسط خليفه قبلي. سوم: تعيين اهل حلّ و عقد. راه سوّم معروفترين راه حصول مشروعيت از نظر اهل تسنن است و مقصود از آن اين است كه اگر بزرگان مسلمانان ـ كه اهل نظر و رأي هستند ـ اجماع كنند و كسي را براي حكومت معيّن نمايند، حكومت او مشروعيت خواهد داشت.
برخي ديدگاه اهل تسنن در مسأله مشروعيت حكومت را با دموكراسي غربي يكسان دانسته و حتّي از اين راه خواسته اند اسلام را پيشتاز دموكراسي بدانند. در جاي ديگر به بررسي ديدگاه اهل تسنن درباره مشروعيت حكومت خواهيم پرداخت و عدم همخواني نظريه اهل تسنن با دموكراسي را بيان خواهيم كرد.
نقش مردم در دو جنبه قابل بررسي است: يكي در مشروعيت بخشيدن به حكومت اسلامي و ديگري در عينيت بخشيدن به آن.
به اتفاق نظر مسلمانان مشروعيت حكومت رسول الله(صلي الله عليه وآله وسلم) از سوي خداي متعال بوده است; يعني خدا حق حكومت را به ايشان عطا فرمود و رأي و نظر مردم هيچ نقشي در مشروعيت حكومت آن حضرت نداشت. ولي در تحقق حكومت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)نقش اساسي از آنِ مردم بوده; يعني آن حضرت با يك نيروي قهري حكومت خويش را بر مردم تحميل نكرد، بلكه خود مسلمانان از جان و دل با پيامبر بيعت كرده، با رغبت حكومت نبوي را پذيرا شدند. كمكهاي بيدريغ مردم بود كه باعث تحكيم پايه هاي حكومت پيامبر گشت.
در مورد مشروعيت حكومت امامان معصوم (عليهما السلام) ميان اهل تسنّن و شيعيان اختلاف نظر وجود دارد.
اهل تسنن بر اين عقيده اند كه حكومت هر كس ـ بجز رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) ـ با رأي مردم و بيعت آنان مشروعيت مييابد. آنها معتقدند اگر مردم با حضرت علي (عليه السلام)بيعت نكرده بودند، حكومت آن حضرت نامشروع بود. ولي شيعيان معتقدند مشروعيت حكومت ائمه معصومين (عليهما السلام)با نصب الهي است، يعني خداي متعال است كه حق حكومت را به امامان معصوم(عليهم السلام)واگذار كرده است، و پيامبر اكرم نقش مبلّغ را در اين زمينه داشته اند. ولي در تحقق بخشيدن به حكومت ائمه (عليهما السلام)بيعت و همراهي مردم نقش اساسي داشته است، از اين رو علي (عليه السلام) با اينكه از سوي خدا به امامت و رهبري جامعه منصوب شده بود و حكومت ايشان مشروعيت داشت ولي 25 سال از دخالت در امور اجتماعي خودداري كرد، زيرا مردم با ايشان بيعت نكرده بودند. ايشان با توسل به زور حكومت خويش را بر مردم تحميل نكرد. در مورد ديگر ائمه نيز همين سخن درست است.