پژوهشی در اسراف

مهدی موسوی کاشمری

نسخه متنی -صفحه : 70/ 60
نمايش فراداده

انفاق مي كنند بخل نمي ورزند) غير از آن - چه حدّ ميانه و چه اسراف - از صفات پسنديده بندگان حق به حساب مي آمد؛ در حالي كه قرآن مجيد علاوه بر اقتار، طرف اسراف را هم نفي فرموده و در مقام شمارش بعضي از صفات اهل ايمان تنها انفاق در حدّ ميانه را در رديف آنها قرار داده است، كه بيانگر اين است كه اسراف نيز مانند اقتار از صفات مؤمنان بيرون است.

ج) باز مي فرمايد:.

وَلاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إلي عُنُقِكَ وَلاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛(4) دستت را بسته به گردن خود قرار مده (يعني بخل مورز مانند آدمي كه دستش به گردنش بسته شده و قدرت انفاق ندارد) و آن را به تمامي باز نكن تا در نتيجه بنشيني در حالي كه ملامت شوي و دستت از همه چيز كوتاه شود.

مرحوم طبرسي - قدس سرّه - در ذيل همين آيه نقل مي كند:.

زني پسرش را به حضور رسول گرامي فرستاد و گفت: به پيامبر ْ بگو: مادرم از شما زرهي مي طلبد و اگر فرمود:

اكنون چيزي در نزد ما نيست، بگو: مادرم جامه شما را مي خواهد. آن پسر آمد و آنچه مادرش گفته بود به عرض رسول گرامي ْ رساند و آن حضرت نيز لباس خود را در آورده و بدو دادند. پس از آن اين آيه نازل شد. گفته شد كه نبىّ اكرم بعد از اين واقعه در خانه باقي ماند و جامه اي كه خود را با آن بپوشاند، نداشت و نتوانست از منزل خارج شده و براي نماز به مسجد برود و لذا كفّار حضرت را ملامت كردند و گفتند: محمّد ْ مشغول به خواب شده و از نماز غفلت كرده است.(5).

حضرت امام صادق ژ در يك تفسير عملي از اين جمله آيه شريفه كه: (قرارنده دَستت را بسته شده به گردنت) كفّ مباركش را جمع كرد و فرمود: اين گونه. و در تفسير (باز نكن آن را به تمامى) كفّ شريف خود را باز نمود و فرمود: به اين صورت.(6).

2. فايده ميانه روي در انفاق از ديدگاه روايات

در لابه لاي روايات در اين زمينه، به دو فايده براي اعتدال در انفاق برمي خوريم كه مي توان آن را به عنوان فلسفه اين حكم تلقّي كرد.

الف) باقي ماندن تمكّن مالي براي انفاق هاي ديگر.

در روايتي حضرت علي بن موسي الرّضا ژ فرمودند:.

پدرم مي فرمود: از اسراف وقت چيدن محصول اين است كه شخص با دو دست انفاق كند و هر دو كفّش را پر نمايد.

و پدرم اگر مي ديد يكي از خدمتگزاران با دو كفّ پر، صدقه مي دهد بر او بانگ مي زد كه با يك دست عطا كن و قبضه اي بعدِ قبضه بده.(7).

در اين جا ممكن است مقصود حضرت از اين كه (قبضه اي بعد قبضه بده) اين باشد كه تمام آنچه مي خواهي انفاق كنى، به يك نفر مده؛ بلكه به اندازه رفع ضرورت بدو عطا كن تا بتواني به ديگران نيز كمك كرده، از آنان هم رفع نياز نمايى.

باز حضرت صادق ژ در حديثي فرمودند:.

خداوند چگونه انفاق كردن را به پيامبرش ْ آموخت؛ زيرا شبي مقداري طلا در نزد رسول گرامي اش موجود بود و آن حضرت دوست نداشت آن مقدار طلا تا صبح در دست او بماند و همان شب تمامي آن را صدقه داد و وقت صبح چيزي در نزد او نمانده بود، در همين حال نيازمندي رسيد و از او تقاضاي كمك مالي كرد و آن حضرت چيزي نداشت تا بدو بدهد، آن سائل حضرت را سرزنش كرد و رسول گرامي از اين كه نتوانسته بدان درخواست كننده چيزي بدهد، غمگين و ناراحت شدند؛ زيرا حضرت در مقابل مؤمنين داراي قلبي رؤوف و مهربان بود. پس از آن، خداوند روش انفاق را با اين آيه به نبىّ گرامي اش تعليم فرمود:.

و قرار نده دستت را بسته به گردنت و بازنكن آن را به تمامي كه در نتيجه بنشينى؛ در حالي كه منقطع از مال بماني و مورد ملامت قرار بگيرى. خداوند با اين آيه به پيامبرش مي گويد: مردم از تو درخواست كمك مي كنند و عذر تو را نمي پذيرند. وقتي تمام مال خود را انفاق كني دست خويش را از مال و سرمايه ات كوتاه كرده اى.(8).

از اين دو حديث شريف استفاده مي شود كه از مهم ترين فوايد و ثمرات رعايت ميانه روي و اعتدال در انفاق،