فراهم آمده است.
توجّه بهزواياى مختلف اين نظريه در طول تاريخ، و زمان آغاز آن در ميان متفكّرانجهانِ تشيّع فرصتى مغتنم پديد مىآورد تا افراد حقجو و حقيقتطلب و علاقهمند بهپژوهش در انديشه سياسى شيعه، بهتر بتوانند اين بحث را دنبال كنند و بررشد و بالندگى آن بيفزايند.
پيش از اين، كارهايى معدود در اين زمينه ارائه شده كه ناقص و محدودند و بعضاً نيز خالىاز اغراض خاص نيستند. آنچه تاكنون عرضه شده، عمدةً، بهبررسى اقوال فقيهان، آنهم بهصورت مجزا و قطعه قطعه، پرداخته، بدون آنكه بهاين اقوال، در يك مجموعهتركيبى و با نگاهى بهتّحولات سياسى - اجتماعى بنگرد. براى بررسى نظريه يكفقيه، توجه بهپيشينه موضوع، شرطى ضرورى است. با در نظر گرفتن همه قرائنومقتضيات زمانى و مكانىِ نظرِ ابراز شده است كه مىتوان سخنى را فهميد و تفسيركرد. همانطور كه در تفسير آيات قرآن، بهشأن نزول التفات مىشود و در فهم رواياتِامامان معصوم(ع) نيز اين نكته مورد غفلت قرار نمىگيرد، درباره نظريهها نيز بايدچنين كرد.
براى بررسى پيشينه ولايت فقيه، بايد كار را از سر نخهاى آن شروع كرد و پاسخ بهاين پرسش كه آيا «ولايت فقيه» از مسايل مستحدثه فقهى بوده كه در عصر تفريع و غيبت كبرا مطرح گرديده است يا سابقهاى كهن دارد و در عصر امامان معصوم(ع) نيز براى شيعيان مطرح بوده است، نقشى بهسزا در اين پژوهش دارد.
چرا كه مسأله ولايت، موضوعى فرعىمانند بسيارى از فروعات فقهى شمرده نمىشود. مسأله ولايت، مهمترين موضوع براىچالش ميان مسلمانان بوده است و بايد پاسخ فقيهان شيعه را در طول تاريخ نسبت بهآن جويا شد.
در اين نوشتار، برآنيم كه تا حدودى، برخى از ابعاد اين مسأله را در مراحل مختلف تاريخىروشن سازيم.
در اين رابطه، بهبررسى اقوال فقيهان بزرگ و برجسته هر عصر درابوابِ مرتبط با دولت و حكومت در فقه شيعه، مانند نماز جمعه و زكات و خمس و جهادوامر بهمعروف و نهى از منكرو قضا و شهادت و حدود و وصيت و اوقاف و حجر، ونيزبرخى از نظريات مربوط بهامامت در علم كلام مىنشينيم و از مجموع اظهار نظرها، سيرحركت نظريه ولايت فقيه را در پيچ و خم ايّام و فراز و نشيبهاى تاريخى، ترسيم و مجسّم مىكنيم.
با بررسىهاى انجام شده درباره سير نظريه ولايت فقيه در مراحل مختلف تاريخى، از آغاز تاكنون، در نهايت، مراحل نظريه ولايت فقيه را در بستر تاريخى، مىتوان در هفت مرحله خلاصه كرد:
در اين عصر، شاهد پىريزى شالوده ولايت فقيه هستيم. در اين مرحله، توّجه بهدو نكته لازم است:
نخست اين كه فقيهانى كه منصوبِ خاصِّ امامان شيعه، در نواحى مختلف بوده و بهويژه،از عصر امام هشتم(ع) بهبعد، بهصورت شبكه و سيستمى بههم پيوسته عملمىكردند، و علاوه برجمعآورى خمس، نسبت بهپاسخگويى و حلّ مسايل كلامى و فقهى شيعه نيز مسؤوليت داشته و همچنين در تثبيت امامت امام بعدى، نقشى محورى در منطقه داشتند.
مناطق مورد نظر براى تعيين وكلا، بهچهارقسمت تقسيم مىشد: الف) بغداد، مدائن، سواد، كوفه؛ ب) شمال بصره و اهواز؛ ج) قم و همدان؛ د) حجاز، يمن، مصر.
اين افراد، با نامه، در ارتباط با امام بودند.
دقّت در متن مكتوبات، وظايف و حدود اختيارات وكلا و ارتباط وكلاى جزء را با آنان كه اساساً مسؤوليت منطقه وسيعى را در اختيار داشتهاند، نشان مىدهد. البته، اين افراد، چون منصوبان خاص بودهاند، با نصب عامّى كه در بحث، مورد نظر است، تفاوت دارد.
دوم، درباره روايات و نصوصى است كه از سوى امامان(ع) انشا شده و مستند براى ولايت فقيه قرار گرفته است. بررسى اين روايات، بهبحث ادلّه نقلىِ ولايت فقيه موكولاست.
عمده فقهاى بزرگ اين عصر، عبارتند از: شيخمفيد؛ ابىالصلاح حلبى؛ سيدمرتضى؛ سلّار ديلمى؛ شيخطوسى(ره).
انظار شيخمفيد، بهعنوان نخستين فقيه برجسته عصر غيبت كبرا، نشان مىدهد كه ولايت فقيه، همزادِ