ابنبرّاج علاوه برآنكه بهوظايف قاضى در ولايت فقها، مانند سرپرستىِ ديوانِ احكام ونظارت برزندانها و بررسى امور و اوصيا و اُمنا و اشخاص و اموال گمشده، اشاره مىكند،مىگويد:
«شايسته است، علاوه برآنكه، قاضى، عالم بهاحكام شرعى است، كاتب او هم كه وى را در كتابت اقرار و انكار و مانند آن كمك مىكند، از فقها باشد.»(8) ابنبرّاج، با آنكه شرط قضا را فقاهت مىداند و خودش ساليان متمادى بهآن اشتغال داشته است، بهانتصاب فقها بهسِمت ولايت قضا، اشاره نمىكند، در حالى كه شيخطوسى و شيخمفيد و ديگران، صريحاً، بهتفويض اين ولايت اشاره كردهاند. اصولاً، ولايت فقيه در قضا، از مسايل مشهور، بلكه اجماعى است، ولى ابنبرّاج، در اين باره اظهار نظرى ندارد.
بهنظر مىرسد كه دليل اين سكوت، وضعيّت خاص ايشان در آن دوران، و مسايل تقيّه ومحلّ ابتلا نبودن موضوعات فقهى مرتبط با ولايت فقيه، با توجه بهشرايط حاكم برآن زمان، باشد.
محمدبنعلىبنحمزه طوسى، ملّقب بهابنحمزه، يكى ديگر از فقيهان صاحب اَثر دوره سوم است.
مشهورترين اثر وى، كتاب الوسيلة إلى نيل الفضيلة نام دارد. الوسيله، دوره فقهى كامل و آميخته با اندكى استدلال است. الوسيله، با توجه بهاين كه از تأليفات قدماست، همواره، مورد توجه محافل علمى بوده است.(9)
ابنحمزه، در الوسيله، در چند مورد خاص، با اشاره، بهبرخى از مناصب فقيهان عصر غيبت مىپردازد.
اين موارد عبارت است از:
1 .در عصر غيبت، كسانى كه از موارد مصرف زكات بىاطلاعند، زكات را بهفقيهان متدين تحويل مىدهند.
در زكات فطره هم اَوْلى آن است كه بهفقيه داده شود.(10)
2 .خمس هم مثل زكات است و فرد بىاطلاع از تقسيم و موارد مصرف خمس، بايد آن را بهفقيه تحويل دهد.
بهطور كلّى، در فتواى ابنحمزه، پرداخت خمس بهفقيه متدّين، افضل است.(11)
3 .علم و عدالت و كمال، شرايط اصلى قضاست. قضا، از مناصب امام است. در حال انقباض يد امام، در مواردى كه بهحكومت و داورى نياز مىافتد، امر قضا بهفقيهان شيعه مربوط است.(12) كلام ابنحمزه، ظهور مناسبى در اينكه فقيهان شيعه، منصوب براين ولايتند، دارد.
سعيدبنهبةاللَّهبنالحسن الراوندى، يكى از نادر فقيهان مبتكر عصر غيبت است. نوآورى او را در كتاب معروف وى با نام فقه القرآن في بيان آيات الأحكام مىيابيم. تنظيم آيات الاحكام در كتابى مستقل، در آن زمان، كارى بديع بهشمار مىآمد.(13) قطب رواندى، صريحاً، در ذيل آيات زكات، حمل زكات بهفقيه را واجب مىداند و بهآن فتوا مىدهد.
وى، براساس آيه (خُذْ من أموالهم صدقة) معتقد است:
«پرداخت زكات بهپيامبر(ص) واجب است؛ چون، او، مفروضالطاعة است. پساز پيامبر، امام، قائم مقام او در تمام احكامى است كه برپيامبر واجب است. در عصر غيبت - كه سفير خاص ميان امام(ع) و مردم نيست - بايد زكات را بهفقيهان امين شيعه تحويل داد؛ زيرا، فقيه، بهموارد مصرف آگاهتر است.»(14)
سيد ابوالمكارم حمزةبنعلىبنابىالمحاسن زهرة، يكى از چهرههاى شاخصِ عصرِ سوم است كه كتاب او با نام «غُنية النزوع إلى علمي الأُصول و الفروع»، همواره، مورد توجّه حوزههاى فقاهت بوده است.
غنيه، مشتمل برعقايد و فقه و اصول فقه است.(15) در غنيه، بهدو مورد از مناصب فقها اشاره شده است:
1 .كسى كه از موارد مصرف زكات، بىاطلاع است، بايد زكات اموال خويش را بهفقيه امين شيعه تحويل دهد.(16)
2 .بهاجماع طائفه، شرط قضاوت، علم است و غير عالم، حقّ قضاوت ندارد.(17)