1 . هوا پرستى و شهوت :
ذهاب العقل بين الهوى و الشهوة (461) آنچه مايه از بين رفتن عقل مى شود پيروى از هوس و شهوت است .
امام باقر عليه السلام مى فرمايد ما دخل قلب امرء شئ من الكبر الانقص من عقله (462) داخل نمى شود مقدارى از كبر در قلب آدمى مگر اين كه از عقل او كاسته مى شود.
اعجاب المرء بنفسه دليل على ضعف عقله (463) عجب ورزيدن و خوش بين بودن به خويشتن ، دليلى است بر ضعف و كوتاهى عقل .
معيارهاى مختلفى براى شناخت عقل و ميزان خرد افراد ذكر شده است كه نمونه هايى از آن را ذكر مى كنيم :
كيفيّة الفعل تدل على كميّة العقل (464) كيفيت و چگونگى عمل ، حاكى از مقدار عقل و خرد مى باشد.
راءى الرجل ميزان عقله (465) راءى و نظر هر انسانى معيار سنجش خرد اوست .
عند بديهة المقال تختبر عقول الرجال (466) به هنگام سخن گفتن ، انديشه هاى افراد شناخته مى شود.
ثلاثة تدلّ على عقول اربابها الرسول والكتاب والهديه (467) سه چيز از خرد و عقل انسان حكايت مى كند.
1 . فرستاده ونماينده .
2 . نوشتار
3 . هديه .
امام صادق عليه السلام مى فرمايد اذا اردت ان تختبر عقل الرجل فى مجلس واحد فحدّثه فى خلال حديثك بما لا يكون فان انكره فهو عاقل و ان صدّقه فهو احمق (468) هرگاه خواستى امتحان كنى خرد و عقل شخصى را در يك مجلس ؛ در اثناء سخن گفتن يك حرف ناصحيح و نشدنى را بگوييد،اگر مستمع منكر شد خردمند است و اگر تصديق كرد احمق است .
در پايان اين بحث مناسب است با لشكريان عقل و جهل كه از امام كاظم عليه السلام نقل شده است آشنا شويم .
امام كاظم عليه السلام براى هشام بن حكم حدود هفتاد لشگر از عقل و جهل بيان مى دارد كه در بعضى كتاب ها بيش از هفتاد نقل شده لكن تكرارى است . قال الكاظم عليه السلام لهشام : ... يا هشام اعرف العقل وجنده والجهل وجنده تكن من المهتدين اى هشام ! خرد و لشگرش را بشناس و نادانى و لشگرش را بشناس تا از ره يافته ها باشى ...
جنود عقل و جهل ايمان كفر تصديق تكذيب اخلاص دورويى اميدوارى نوميدى عدالت جور خشنودى ناخشنودى سپاسگزارى ناسپاسى بى طمعى طمع توكل حرص راءفت -قسوت دانايى نادانى پارسايى پرده درى زهد رغبت