نگاهی به مبانی فقهی پیوند اعضا در فتاوای مقام معظم رهبری

محمد رحمانی

نسخه متنی -صفحه : 63/ 15
نمايش فراداده

مفهوم «ضرر» از نگاه لغت

در كتاب هاى فرهن گ براى ماده «ضرر» معانى زيادى نقل شده است; از جمله: نقص، تنگنا، بدحالى، كورى، مريضى، لاغرى، نيازمندى، قحطى و ايذا. بى گمان بسيارى از اين موارد معناى ضرر نيست بلكه مصداق هايى از معناى ضرر است و مصداق با مفهوم خلط و به عنوان معنا ذكر شده است; چه اين كه خلط مصداق با مفهوم، از دشوارى هاى فهم معناى لغت است و موجب بسيارى از لغزش ها مى شود.به نظر مى رسد معناى ضرر، نقص است و ديگر موارد ذكر شده مصداق آن به شمار مى آيد. نقص مفهومى گسترده دارد و شامل هر چيزى مى شود كه قابليت كامل بودن را دارد ولى كامل نيست. به عنوان نمونه نقص در اعيان خارجى مركب مواردى مانند نقص در جزء و عضو است و نقص در امور اعتبارى همانند رعايت نكردن حقوق شخصى است كه شانش رعايت آن است.

لغت شناسان نيز ضرر را به مفهوم نقص دانسته اند; از جمله: خليل فراهيدى كه از اولين مؤلفان كتاب لغت به شمار مى آيد بر اين باور است كه ماده ضرر يك مفهوم بيشتر ندارد و آن عبارت است از : نقصى كه بر شئ وارد مى شود. او مى نويسد:

و الضرر النقصان يدخل في الشي ء، تقول: دخل عليه ضرر في ماله. (9)

ابن اثير نيز ماده ضرر را به معناى نقص دانسته است:

لا ضرر و لا ضرار في الاسلام، الضرر: ضد النفع... فمعنى قوله لا ضرر اي لا يضر الرجل اخاه فينقصه شيئا من حقه. (10)

فيومى ميان وزن «ضر» و «ضر» تفاوت گذاشته. اول را به معناى بدحالى و نيازمندى و دوم را به معناى نقص و ضد نفع گرفته و مى نويسد:

قال الازهري: كل ما كان سوء حال و فقر و شدة في بدن فهو ضر بالضم و ما كان ضد النفع فهو بفتحها... و قد اطلق على نقص يدخل الاعيان. (11)

ابن فارسى نيز معناى اين ماده را ضد نفع دانسته و مى نويسد:

الضرر: ضد النفع و يقال: حمزه يضره خرا ثم يحمل على هذا كل ما جانبه او قاربه. (12)

ديگر صاحبان لغت نيز بر همين روش مشى كرده اند. در هر صورت مفهوم ضرر همان نقص است و اگر كسانى معناى ضرر را ضد نفع دانسته اند، به آن جهت است كه نبود نفع در مواردى كه شايستگى نفع دارد، نقص به شمار مى آيد.