نقد تورم اصول و دیدگاه های امام خمینی

احمد مبلغی

نسخه متنی -صفحه : 24/ 5
نمايش فراداده

ربّما يبني طائفة من هوءلاء امره علي الاجتهاد و هم و ان كان ديدنهم في استنباط الحكم تقليد المجتهد الاّ انّهم ربما يتنبهون بعض المسائل فيبنون امرهم علي فهمهم ورأيهم...1؛

چه بسا گروهي اجتهاد را مبناي خود قرارداده اند، امّا استنباط خويش را بر تقليد از مجتهد استوار كرده اند؛ گو اين كه در برخي از مسائل نيز خود به نكاتي دست مي‏يابند و به فهم و رأي خويش عمل مي‏كنند.

وحيد مواردي چند را در ضمن بحث از شيوؤ استنباطي آنان ذكر مي‏كند و مي‏گويد:

برخي درعين حال مدعي آن هستند كه به بالاترين مرتبؤ اجتهاد دست يافته‏اند.

2درادامؤ بحث خواهيم يافت كه وحيد در حقيقت از اجتهادي انتقاد كرده كه برپايؤ پرداختني غير تحقيقي به اصول شكل مي‏گرفته است؛ ازاين رو نقد او در حقيقت نقد وضعيّت اصول آن روز به شمار مي‏آيد.

دوم؛ مبناي نگاه و نقد وحيد را «نفي رويكرد به تقليد» و تكيه بردن بر«تحقيق» تشكيل مي‏داد. گفته ها و بحثهاي او بيانگر ضرورت «تحقيق در اجتهاد» ازيك طرف و «اجتهاد تحقيقي» از طرف ديگر است.

«تحقيق در اجتهاد» نگاهي تاريخي ـ عقلايي به اجتهاد است كه وحيد آن را بارها در بحثهاي خودنشان داده است.3 متأسفانه اين نگاه بعد از وحيد جايگاه شايسته اي نيافت، هرچند تا مدتي عالماني چند، روش او را دنبال كردند. اين موضوع خود مقاله اي جداگانه مي‏طلبد.

«اجتهاد تحقيقي» نگاه و شيوه اي كاملاً هوشمندانه، عقلاني و جامع نگرانه است كه از «نگاه تحقيقي به اجتهاد» نيز مايه مي‏گيرد. اين شيوه هرگونه تقليد پيدا و پنهان را در اجتهاد و مبادي آن نفي مي‏كند.

عظمت وحيد را در عرضه كردن انديشؤ «اجتهاد تحقيقي» و ترسيم خطوط آن بايد جست. امروز ما بيش از هر زمان ديگر به بررسي اين موضوع نيازمنديم. ما تنها عادت به گفتن اين جمله پيدا كرده ايم كه وحيد بنيانگذار دورؤ جديد اصول است، امّا هيچ گاه روشها و نگاه هايي را كه او به اصولِ آن روز تزريق كرده، بررسي نكرده ايم ... و تابه حال نپرسيده ايم آيا راه او دنبال شده است؟ و اگر نشده است چرا؟ اين موضوع در خور بحثي عالمانه و مستقل است و ما در اين جا تنها از يك زاويه و به صورتي گذرا بحث را پي مي‏گيريم. سخناني را در زير از وي ذكر مي‏كنيم تا از يك طرف رويكرد او را به «اجتهاد تحقيقي» و از طرف ديگر نقد وي را به «اجتهاد تقليدي» آشكار سازيم:

كثيراً ما يشتهر من اجتهادهم امور لاأصل لها، واصطلاحات لانعلم صحّتها... فلولم نبحث لظنّنا حقّيتها، و توهّمنا حجيّتها كما هو الحال ال‏آن بالنسبة إلي القاصرين في علم الاصول.؛